کلمه جو
صفحه اصلی

stretcher


معنی : تخت روان، برانکار، بسط یابنده
معانی دیگر : (شخص یا دستگاه) کشنده، کشان، فراخ ساز، گشادکننده، کش آور

انگلیسی به فارسی

تخت روان، برانکار، بسط یابنده


روگرفت، تخت روان، برانکار، بسط یابنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a litter, usu. consisting of canvas over a wooden frame, for the purpose of transporting injured, sick, or dying persons.
مشابه: litter

(2) تعریف: one that stretches.

(3) تعریف: a device for shaping, distending, or widening something, esp. a wooden frame over which canvas may be stretched for oil painting.

• litter for carrying the sick or wounded; person or thing that stretches; device that widens or extends; wooden framework on which canvas for a painting is stretched
a stretcher is a long piece of canvas with a pole along each side, used to carry an injured person.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آجر راسته

مترادف و متضاد

تخت روان (اسم)
litter, bier, stretcher, palanquin, palankeen, ski lift

برانکار (اسم)
stretcher

بسط یابنده (اسم)
stretcher

جملات نمونه

1. I was carried out on a stretcher, with everyone gawping at me.
[ترجمه ترگمان]من را روی برانکار بردند و همه به من نگاه کردند
[ترجمه گوگل]من بر روی یک برانکار انجام گرفتم، همه با هم به من خندیدند

2. He was carried off on a stretcher.
[ترجمه ترگمان]او را روی برانکار می بردند
[ترجمه گوگل]او بر روی یک برانکار برده شد

3. They wheeled her out on the stretcher.
[ترجمه ترگمان]او را روی برانکار نهادند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی برانکار چرخیدند

4. An ambulance officer brought a stretcher for the injured woman.
[ترجمه ترگمان]یک مامور آمبولانس، برانکار را برای زن زخمی آورد
[ترجمه گوگل]یک افسر آمبولانس یک زن و شوهر را برای زن زخمی آورد

5. She was carried off the track on a stretcher.
[ترجمه ترگمان]او روی برانکار را حمل می کرد
[ترجمه گوگل]او از مسیر بر روی یک برانکار خارج شد

6. Mind out! We're coming through with the stretcher.
[ترجمه ترگمان]مواظب باش! ما از طریق برانکار داریم میایم
[ترجمه گوگل]بفهم ما با استفاده از برانکار می رویم

7. It leaves the ring on a stretcher; the result is a first-round knockout.
[ترجمه ترگمان]این فیلم حلقه را بر روی یک برانکار قرار می دهد؛ نتیجه یک ضربه فنی به دور حذفی است
[ترجمه گوگل]این حلقه را روی یک برانکار نگه می دارد؛ نتیجه یک نابود شدن دور اول است

8. I entered a hall crammed with low stretcher beds, placed row upon row on an antiseptic, scrubbed floor.
[ترجمه ترگمان]من وارد یک سالن شدم که از تخت برانکار پایین امده بود و ردیف روی یک ردیف روی زمین تمیز و تمیز قرار داشت
[ترجمه گوگل]من وارد یک سالن شدم که با تختهای کمدرآموزش وارد شده بود، روی ردیف بر روی آنتی سپتیک، کف پاشی گذاشتم

9. But it's a stretcher we need, an ambulance, sort of.
[ترجمه ترگمان]اما یک آمبولانس لازم داریم، یک آمبولانس
[ترجمه گوگل]اما این یک برانکار است که ما نیاز داریم، یک آمبولانس، نوعی

10. They had me on a stretcher in the hall for almost an hour.
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک ساعت بود که روی برانکار نشسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا یک ساعت در منزل در سالن بودند

11. I switched ends on the stretcher to avoid the stain from the piece of meat.
[ترجمه ترگمان]من با تخت روان سر روی تخت روان گذاشتم تا از لکه گوشت جلوگیری کنم
[ترجمه گوگل]من برای استفاده از قطعه گوشت از لکه های قرمز استفاده می کنم

12. She's rushed to hospital on a stretcher in a neck brace.
[ترجمه ترگمان]او با برانکار به بیمارستان می رود
[ترجمه گوگل]او به یک بیمارستان بر روی یک برانکار در یک بند گردن به سر می برد

13. Right in the middle is a stretcher.
[ترجمه ترگمان]درست وسط این وسط یه برانکار هست
[ترجمه گوگل]راست در وسط یک برانکار است

14. The stretcher bearers ran out to unload the cargo.
[ترجمه ترگمان]تخت روان به بیرون دویدند تا بار را خالی کنند
[ترجمه گوگل]محموله های باربری را برای بارگیری بارگیری کرد

15. The two ambulance attendants quickly put Plover on a stretcher and got him into the ambulance.
[ترجمه ترگمان]دو مامور آمبولانس به سرعت Plover را بر روی برانکار نهادند و او را به داخل آمبولانس رساندند
[ترجمه گوگل]دو خدمه آمبولانس به سرعت Plover را روی یک برانکار گذاشت و او را به آمبولانس آورد

پیشنهاد کاربران

آتل

برانکارد

Mind out! We're coming through with the stretcher
مواظب باش! ما داریم برانکارد می بریم/ما داریم با برانکارد رد میشیم


کلمات دیگر: