کلمه جو
صفحه اصلی

westernization


غرب گرایی، فرنگی مابی، پیروی از تمدن مغرب زمین

انگلیسی به فارسی

غربی شدن


غرب گرایی، فرنگی مابی، پیروی از تمدن مغرب زمین


انگلیسی به انگلیسی

• adopting the characteristics of north american or european culture ideas and forms of government

جملات نمونه

1. Peter the Great gave dramatic impetus to the westernization which had begun to affect Muscovy.
[ترجمه ترگمان]پیتر بزرگ به to که روسیه را تحت تاثیر قرار داده بود، انگیزه چشمگیری داد
[ترجمه گوگل]پیتر بزرگ، انگیزهی مهمی برای غربی شدن داشت که موش بزرگ را تحت تاثیر قرار داده بود

2. In most cases, modernization is identified with westernization.
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، مدرن سازی با westernization شناسایی می شود
[ترجمه گوگل]در اغلب موارد، مدرنیزاسیون با غربی شدن شناخته می شود

3. Westernization Group training the new talents accompanied with the traditional education solving continuously.
[ترجمه ترگمان]گروه Westernization آموزش استعدادهای جدید را به طور مداوم تمرین می کند
[ترجمه گوگل]گروه غربی سازی استعدادهای جدید را آموزش می دهد که به طور مداوم با آموزش سنتی حل می شود

4. It demonstrated the extent of her Westernization. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]این استان سرحد شمال غربی خود را نشان داد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]این میزان غربی بودنش را نشان داد فرهنگ لغت جمله

5. The Westernization Movement, the famous late Qing Dynasty by Tseng Kuo - fan, Tso, Li trio launched.
[ترجمه ترگمان]جنبش Westernization (دودمان Qing معروف به Tseng کو - طرفدار Tseng کو، Tso)، لی سه نفر را راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]جنبش غربی سازی، سلسله معروف دیر چینگ توسط Tseng Kuo - فن، Tso، Li trio راه اندازی شد

6. In this process, the westernization becomes now the sports globalization key character.
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند، westernization تبدیل به ویژگی کلیدی جهانی شدن ورزش می شود
[ترجمه گوگل]در این فرآیند، غربگرایی اکنون شخصیت کلیدی جهانی شدن است

7. The thriving and recession of Westernization thinking has close relationship with its politics.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و رکود اقتصادی Westernization رابطه نزدیکی با سیاست دارد
[ترجمه گوگل]رونق و رکود تفکر غربی سازی رابطه نزدیک با سیاست های آن دارد

8. Russian modernization and westernization deserves reflection.
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی روسیه و westernization شایسته تامل است
[ترجمه گوگل]مدرنیزاسیون روسیه و غربپرداختی مستلزم انعکاس است

9. The Westernization of the country more and more the demand the scholarly bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]The کشور بیشتر و بیشتر به بوروکراسی علمی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]غربی شدن کشور بیشتر و بیشتر خواستار بوروکراسی علمی است

10. The essence is the " westernization " or " Americanization "
[ترجمه ترگمان]اساس عبارت \"westernization\" یا \"Americanization\" است
[ترجمه گوگل]ماهیت این است که 'غرب' یا 'آمریکایی سازی'

11. The theory and practice of "Westernization group" suffered the opposition of "the diehards" of traditional force in the same camp.
[ترجمه ترگمان]تئوری و عمل \"گروه Westernization\" مخالف \"diehards\" نیروهای سنتی در همان اردوگاه است
[ترجمه گوگل]تئوری و عمل گروه 'غربی' مخالفت 'قاتلان' نیروی سنتی در اردوگاه مشابه را تجربه کرد

12. This well-intentioned effort at Westernization is not helpful. It sends us poor Westerners into circles of confusion.
[ترجمه ترگمان]این تلاش خیرخواهانه در Westernization مفید نیست این باعث می شود که ما غربی ها را به سردرگمی بکشاند
[ترجمه گوگل]این تلاش های خوب در غربی سازی مفید نیست ما غریبان فقیر را به حلقه های سردرگمی می فرستیم

13. Basing on the theory of the problem of modernity, the relations such as modernization and westernization, modernity and tradition, nomocracy and moral governance can be explained clearly.
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه مساله مدرنیته، روابط مانند نوسازی و westernization، مدرنیته و سنت، nomocracy و حاکمیت اخلاقی را می توان به وضوح توضیح داد
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری مشکل مدرنیته، روابطی مانند مدرنیزاسیون و غربگرایی، مدرنیته و سنت، عقب ماندگی و حکومت اخلاقی به وضوح قابل توضیح است

14. The thesis has first analyzed the formation background of Huxiang Westernization education thinking.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه ابتدا زمینه شکل گیری تفکر آموزشی Huxiang Westernization را مورد بررسی قرار داده است
[ترجمه گوگل]این پایان نامه برای اولین بار به تجزیه و تحلیل پس زمینه شکل گیری Huxiang تفکر غربی آموزش و پرورش

15. With the change of political power in Commonwealth of Independent States(CIS), the Western countries rendered it with the color of development, modernity and westernization.
[ترجمه ترگمان]با تغییر قدرت سیاسی در کشورهای مستقل مشترک المنافع (کشورهای مستقل مشترک المنافع)، کشورهای غربی آن را به رنگ توسعه، مدرنیته و westernization تبدیل کردند
[ترجمه گوگل]با تغییر قدرت سیاسی در کشورهای مشترک المنافع (کشورهای مستقل مشترک المنافع)، کشورهای غربی آن را با رنگ توسعه، مدرنیته و غربگستری به تصویر کشیدند

پیشنهاد کاربران

the process of westernizing a person or a country ( = causing ideas or ways of life that are common in North America and western Europe to be more used and accepted ) :
There was an inevitable reaction to rapid westernization.
The country had resisted westernization for four hundred years.


کلمات دیگر: