کلمه جو
صفحه اصلی

stat


مخفف: statistic، (داروسازی - مخفف لاتین: statim) فورا، بلافاصله
stat_
پسوند: ایستاگر، - ایستادن [thermostat]، (noun) مخفف: statistic مخفف: statuary مخفف: statutes (داروسازی مخفف لاتین: statim) فورا، بلافاصله

انگلیسی به فارسی

مخفف: statistic


مخفف: statuary


مخفف: statutes


(داروسازی - مخفف لاتین: statim) فورا، بلافاصله


آمار


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: an instrument or agent that stabilizes or controls, as by keeping something at a set level.

- thermostat
[ترجمه ترگمان] ترموستات
[ترجمه گوگل] ترموستات

(2) تعریف: an instrument that reflects (something specified) in a fixed direction.

- heliostat
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] هلیوستات

• item of numerical data
immediately
not moving; fixed in place, not movable; static, unchanging; settled, not moving from place to place
3-dimensional sculpture or cast of a person or animal
law; code, set of rules

جملات نمونه

1. I submit those stats and I get nowhere.
[ترجمه ترگمان]من اون آمار رو قبول می کنم و هیچ جا نمی رم
[ترجمه گوگل]من این آمار را ارائه می دهم و هیچ جایی ندارم

2. I don't worry about my stats any more, but I do worry about my family.
[ترجمه ترگمان]من نگران stats نیستم، اما نگران خانواده ام هستم
[ترجمه گوگل]من بیشتر درباره آمار من نگران نیستم، اما درباره خانواده ام نگرانم

3. The stats cant leap to his defence either.
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند به دفاع از خودش بپرد
[ترجمه گوگل]آمارها هم نمیتوانند دفاع کنند

4. Sure, there are enough stats and facts and gray type here to induce a third-quarter snooze.
[ترجمه ترگمان]البته، به اندازه کافی اطلاعات و واقعیات وجود دارد که از آن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، آمار و حقایق کافی و نوع خاکستری در اینجا برای ایجاد تعویق یک ماهه سوم، وجود دارد

5. Can anyone photocopy the last 6/7 season stats and mail them on to me please.
[ترجمه ترگمان]آیا هر کس می تواند از آمار ۶ \/ ۷ فصل گذشته رونوشت بردارد و آن ها را برای من پست کند
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آخرین آمار 6/7 فصل فتوکپی را ضبط کنید و آنها را به من بفرستید لطفا

6. That looks good on the stat page, but Jody knows just how flimsy it is.
[ترجمه ترگمان]توی صفحه اول خوب به نظر می رسه اما \"جودی\" می دونه چقدر flimsy
[ترجمه گوگل]این به نظر خوب در صفحه stat است، اما جودی می داند که چقدر شکننده است

7. Hostetler not only had a nice stats day, he turned up the heat in his role of team gadfly.
[ترجمه ترگمان]اما نه تنها یک روز خوش گذشت و نه تنها در نقش خود، حرارت و گرما را در نقش خود به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]Hostetler نه تنها یک گزارش خوب روز بود، او گرما را در نقش خود را از تیم گلفلی تبدیل شده است

8. The stats make her a strange hybrid of power and finesse, a combination that she resisted for a while.
[ترجمه ترگمان]این آمار او را به صورت ترکیبی عجیب از قدرت و زیرکی تبدیل کرد، ترکیبی که برای مدتی مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]این آمار او را هیبرید عجیب و غریب از قدرت و ظرافت، ترکیبی از او برای مدتی مقاومت کرد

9. The inboard computer flashed stats at him.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر داخل کشتی به سرعت به سوی او برگشت
[ترجمه گوگل]کامپیوتر داخلی کامپیوتر آمار را پر کرد

10. Grow his hair back and his rushing stats will surely improve.
[ترجمه ترگمان]موهایش را به عقب برمی گرداند و آمار rushing به طور حتم پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رشد مو خود را به عقب و آمار عجله خود را قطعا بهبود خواهد یافت

11. The Grizzlies got periodic hoops to keep their stat man busy, but that was about it.
[ترجمه ترگمان]grizzlies جدول تناوبی یک حلقه periodic داشتند که stat را مشغول نگه دارند، اما این در مورد آن بود
[ترجمه گوگل]Grizzlies به طور منظم برای نگه داشتن مددکار خود مشغول به کار بودند، اما این در مورد آن بود

12. So much for that stat about Anthony Bookman and Mike Mitchell each rushing for more than 100 yards in three straight games.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل بود که در مورد آنتونی bookman و مایک میشل، هر کدام بیش از ۱۰۰ یارد در مسابقات مستقیم پیش می رفتند
[ترجمه گوگل]برای آن استاد درباره ی آنتونی بوتهان و مایک میچل خیلی مشتاقانه برای بیش از 100 متری در سه بازی مستقیم تلاش می کند

13. Jody looks at the stats on her clipboard.
[ترجمه ترگمان]جودی به آمار روی تخته شاسی اش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]جودی به آمار در کلیپ بوردش نگاه می کند

14. And this article has mainly stat and literature summarization, comparative analysis, exemplification and induction.
[ترجمه ترگمان]و این مقاله به طور عمده stat و خلاصه سازی، آنالیز تطبیقی، exemplification و القا است
[ترجمه گوگل]و این مقاله عمدتا خلاصه مقاله و ادبیات، تجزیه و تحلیل تطبیقی، نمونه و القایی است

15. The stat subcommand of kdb provides information about the dump we are looking at.
[ترجمه ترگمان]The subcommand of اطلاعات مربوط به the که ما به آن نگاه می کنیم را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]کمیته متشکل از kdb اطلاعاتی را درباره تخلیه ای که ما به آن نگاه می کنیم، ارائه می دهد

کلمات اختصاری

عبارت کامل: at once,immediately
موضوع: پزشکی
فقط یکبار/بلافاصله

پیشنهاد کاربران

statistic - usually used in plural

پسوند به معنای مهار

با خودتون ببرید
مثلاً زمانی که در مهمانی میزبان بگه که کت هاتون رو با خودتون ببرید


کلمات دیگر: