1. The bell went ping and the doors opened.
[ترجمه ترگمان]زنگ به صدا درآمد و درها باز شدند
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زد و درب باز شد
2. The microwave goes ping when the food's ready.
[ترجمه ترگمان]زمانی که غذا آماده می شود، مایکروویو عمل می کند
[ترجمه گوگل]مایکروویو هنگامی که غذا آماده است، پینگ می شود
3. We heard a small stone ping against our window.
[ترجمه ترگمان]صدای سنگی کوچکی از پنجره به گوش رسید
[ترجمه گوگل]ما پینگ سنگ کوچک را در برابر پنجره ما شنیدیم
4. The old cash register opened with a ping.
[ترجمه ترگمان]صندوق پول قدیمی با پینگ کردن باز شد
[ترجمه گوگل]اداره پول نقد قدیمی با پینگ باز شد
5. There was a loud ping as the elastic broke.
[ترجمه ترگمان]صدای شکستن بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]پینگ با صدای بلند شکست خورد
6. You see, the Ping Tiao is now defunct.
[ترجمه ترگمان] ببین، \"پینگ Tiao\" الان مرده
[ترجمه گوگل]می بینید، Ping Tiao اکنون از بین رفته است
7. To make the Ping Tiao less dependent on us.
[ترجمه ترگمان]برای این که پینگ کردن به ما کم تر به ما وابسته باشه
[ترجمه گوگل]برای ایجاد Ping Tiao کمتر وابسته به ما است
8. Yao Yilin and Song Ping, both hardline conservatives, were removed from the standing committee.
[ترجمه ترگمان]یائو Yilin و سانگ پینگ، هم محافظه کاران سرسخت، از کمیته دائمی برکنار شدند
[ترجمه گوگل]یو ییلین و سون پینگ، هر دو محافظه کارانه سخت، از کمیته دائمی حذف شدند
9. The ping of dripping water echoes.
[ترجمه ترگمان]صدای چکیدن آب از آب در فضا طنین می افکند
[ترجمه گوگل]پینگ از آب چکیدن آب است
10. Little pops and sizzles, and the occasional ping.
[ترجمه ترگمان]pops کوچک و جلز و ولز کنان، و گاهی تک ون
[ترجمه گوگل]کمی پاپ و sizzles، و پینگ گاه به گاه
11. Wang Ping: Yes, you remind me of one question about the " nakedness sport "
[ترجمه ترگمان]وانگ Ping: بله، شما به من یاد یک سوال در مورد \"ورزش عریانی\" را به من یادآوری می کنید
[ترجمه گوگل]وانگ پینگ بله، من به شما یک سوال درباره 'ورزش برهنه' یاد می گیرم
12. Would you consider ping - pong an outdoor sport?
[ترجمه ترگمان]آیا شما پینگ پونگ را یک ورزش در فضای باز در نظر می گیرید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما پینگ پنگ را در ورزش در فضای باز در نظر می گیرید؟
13. Wang Ping: You said it very well.
[ترجمه ترگمان]وانگ Ping: شما این را بسیار خوب گفتید
[ترجمه گوگل]وانگ پینگ شما آن را خیلی خوب گفتید
14. Felicia: Oh, you can't do that with a ping - pong ball!
[ترجمه ترگمان]اوه، تو نمیتونی این کارو با توپ پینگ پنگ بکنی
[ترجمه گوگل]Felicia آه، شما نمی توانید این کار را با یک توپ پینگ پنگ انجام دهید!
15. Who Beijing Chang Ping Qu has lie fallow clothing exclusive agency?
[ترجمه ترگمان]چه کسی (Beijing Chang Ping)اداره انحصاری پوشاک را دارد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی پکن چانگ پینگ کره دروغ گفتن لباس منحصر به فرد لباس منحصر به فرد؟