کلمه جو
صفحه اصلی

dub


معنی : چرب کردن، فیلم را دوبله کردن، تفویض مقام کردن، دوبل کردن
معانی دیگر : (با زدن پهنه ی شمشیر بر شانه ی شخص به او) مقام و لقب اشرافی دادن، رتبه و مقام دادن به، نام دادن به، نامیدن، (مهجور) زدن (با پهنه ی شمشیر و غیره)، فروکردن (با چیز تیز)، به هم زدن یا کاویدن (با انبر و غیره)، (چوب و غیره را با رنده یا تیشه) صاف کردن، صیقلی کردن، (با مالیدن) چرم را به عمل آوردن و تکمیل کردن، (خودمانی - ورزش) خیطی بالا آوردن، بد ضربه زدن (به گوی)، دوبله کردن، (فیلم و نوار صوتی و غیره)، (صدا یا آهنگ را از صفحه یا نوار قدیمی به صفحه یا نوار تازه منتقل کردن) آواگذاری کردن، جابه جا کردن صدا، (افزودن صدا به فیلم و غیره) صداگذاری کردن، صداگذاری، آواافزایی، دوبلاژ، (شمال انگلیس و اسکاتلند) چالچه، حوضچه، باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطا کردن، تفوی­ مقام کردن، در سینما فیلم رادوبله کردن

انگلیسی به فارسی

با تماس شمشیر به شانه شخصی لقب شوالیه به او اعطا کردن،واگذاری مقام کردن، چرب کردن، (در سینما) فیلم را دوبله کردن


دوبله، فیلم را دوبله کردن، تفویض مقام کردن، چرب کردن، دوبل کردن


انگلیسی به انگلیسی

• call, name; confer knighthood upon, invest with a title; strike; poke; thrust; record a new soundtrack for a film or tape (often in a different language); add new music or other sounds to an existing recording
if something is dubbed a particular name, it is given that name.
if a film is dubbed, the voices on the soundtrack are not those of the actors, but the voices of other actors speaking in a different language.

دیکشنری تخصصی

[سینما] دوبله - دوبلاژ - دوبله کردن / صداگذاری / مخلوط کردن / نوارهای صدا / صداگذاری
[برق و الکترونیک] صدا گذاری انتقال اطلاعات ضبط شده از محیطی به محیطی دیگر، با یا بدون افزودن صداهای جدید، موسیقی زمینه، یا اثرهای صوتی .

مترادف و متضاد

چرب کردن (فعل)
baste, lubricate, grease, dub, liquor

فیلم را دوبله کردن (فعل)
dub

تفویض مقام کردن (فعل)
dub

دوبل کردن (فعل)
duplicate, dub

name, label something


Synonyms: baptize, bestow, call, christen, confer, denominate, designate, entitle, knight, nickname, style, tag, term, title


جملات نمونه

1. dub in
(فیلم و تلویزیون و غیره) صداگذاری کردن

2. She has been compelled to dub up out of her own pocket.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بوده است از جیب خودش خارج شود
[ترجمه گوگل]او مجبور شده است از جیب خود را دوگانه کند

3. The August Revolution, as the Communists would henceforth dub it, assumed different shapes in different places.
[ترجمه ترگمان]انقلاب ماه اوت، چنانکه از آن پس کمونیست ها به آن درآمد، اشکال مختلفی را در مکان های مختلف به خود گرفتند
[ترجمه گوگل]انقلاب اوت، به این ترتیب که کمونیست ها از آن پس به آن تکیه می کنند، در مکان های مختلف شکل های مختلفی را تصور می کنند

4. Suppose now that you wish to dub music to a video recording with only a simple linear mono sound track.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که شما می خواهید موسیقی را به یک فیلم ویدئویی با تنها یک آهنگ تک خطی ساده صدا کنید
[ترجمه گوگل]فرض کنید که اکنون می خواهید موسیقی را به یک ضبط ویدئو بسپارید فقط با یک آهنگ صوت ساده و یکنواخت

5. She was constantly darting off dub ing a conversation or slipping off in a daydream when an adult was speaking to her.
[ترجمه ترگمان]دائما از کنار او رد می شد یا سر صحبت را باز می کرد، یا وقتی که یک بزرگ سال با او حرف می زد، در رویا فرو می رفت
[ترجمه گوگل]او به طور دائم در حال صحبت کردن با دوبله کردن یا صحبت کردن در یک افسانه بود وقتی که یک بزرگسال با او صحبت میکرد

6. Dub reggae had themes dealing with the overthrow of Babylon and which were openly hostile to the white world.
[ترجمه ترگمان]رگی، themes بود که با براندازی بابل سر و کار داشت و آشکارا با دنیای سفید دشمن بود
[ترجمه گوگل]دوبله رگهای دارای موضوعاتی بودند که با سرنگونی بابل روبرو بودند و به طور آشکار خصمانه با دنیای سفید بود

7. Vic hadn't decided whether to dub or not.
[ترجمه ترگمان]و یک تصمیم نگرفته بود که این کار را بکند یا نه
[ترجمه گوگل]وی تصمیم نگرفت که آیا دوبله شود یا نه

8. Bristly dub on flip, complete with monkey yapping, is a lot better.
[ترجمه ترگمان]موسیقی داب که با عوعو میمون تکمیل می شود، بسیار بهتر است
[ترجمه گوگل]Bristly دوبله با تلنگر، کامل با وحشی میمون، بسیار بهتر است

9. Audio dub replaces the original sound with new material.
[ترجمه ترگمان]داب صوتی جایگزین صدای اصلی با مواد جدید می شود
[ترجمه گوگل]صدا دیجیتال صدا اصلی را با مواد جدید جایگزین می کند

10. I dub thee Sir Lancelot.
[ترجمه ترگمان]\"من به تو خدمت می کنم، جناب\" لنسلات
[ترجمه گوگل]من تو را سرکار Lancelot

11. To make an audio dub, the sound is transferred from the source recording by means of a cable connection.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک داب صوتی، صدا از منبع به وسیله اتصال کابل منتقل می شود
[ترجمه گوگل]برای ایجاد دوبله صوتی، صدا از طریق ضبط منبع با استفاده از یک اتصال کابل منتقل می شود

12. May I dub for the puppet in my voice?
[ترجمه ترگمان]می شه به خاطر عروسک خیمه شب بازی به من خدمت کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم برای خیمه شب بازی در صدای من تکرار کنم؟

13. Object: Dysfunctional uterine bleeding DUB is a common disease in Gynecology and obstetrics department.
[ترجمه ترگمان]شی: خونریزی رحمی رحمی یک بیماری شایع در بخش زایمان و زایمان است
[ترجمه گوگل]شی: خونریزی ناشی از اختلالات رحم DUB یک بیماری شایع در بخش زنان و زایمان است

14. Videos are also relatively inexpensive to dub into multiple languages.
[ترجمه ترگمان]ویدیو همچنین نسبتا ارزان است که به چند زبان ترجمه می شود
[ترجمه گوگل]فیلم ها نیز نسبتا ارزان برای دوبله کردن به چندین زبان هستند

15. Joined filmdom since 199 artist, dub artist, singer, Singing tutor.
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹ هنرمند، معلم موسیقی داب، معلم خوانندگی و آواز خواندن به filmdom پیوست
[ترجمه گوگل]از سال 199 هنرمند، هنرمند دوبله، خواننده، معلم آواز

The king himself dubbed him a knight.

پادشاه شخصاً به او عنوان اشرافی اعطا کرد.


They dubbed the new invention "laser".

آنان اختراع جدید را «لیزر» نامیدند.


This film has been dubbed from English into Persian.

این فیلم از انگلیسی به فارسی دوبله شده است.


a dubbed film

فیلم دوبله‌شده


اصطلاحات

dub in

(فیلم و تلویزیون و غیره) صداگذاری کردن


کلمات اختصاری

عبارت کامل: Dysfunctional uterine bleeding
موضوع: پزشکی
خونریزی غیرطبیعی دستگاه تناسلی مستقر در رحم

پیشنهاد کاربران

لقب دادن، ملقب کردن یا ملقب شدن

نامیده شدن

🔴 تعریف 🔵 مثال
verb
[ obj]
🔴 1 : to give ( someone or something ) a name or title
🔵 The actress was dubbed “America's sweetheart. ”
🔵 Critics dubbed him the new king of rock ‘n’ roll.


🔴 2 : to give ( someone ) the title of a knight
🔵 The queen dubbed him Sir Philip.

Other forms : dubs / dubbed / dubbing



verb
[ obj]
🔴1 : to replace the original recorded speech in a movie or television show with speech recorded in another language
🔵He was hired to dub the dialogue for a foreign film.

— often used as ( be ) dubbed
🔵The film was dubbed in/into French and Spanish.


🔴2 : to add ( speech or other sounds ) to a movie or television show — usually in
🔵They dubbed in the music. = They dubbed the music in.


🔴3 : to make a copy of ( a movie, piece of music, etc. ) that has already been recorded
🔵 dub a CD

Other forms : dubs / dubbed / dubbing

دوبله کردن معنا میده و فعل هم هست
Dubbing industry : صنعت دوبله
Dubbed movie : فیلم دوبله شده
Farsi dubbed movies : فیلم های دوبله فارسی

نامیدن


کلمات دیگر: