کلمه جو
صفحه اصلی

sewage


معنی : گنداب، فاضل اب، اگو، پس اب، هرز اب
معانی دیگر : پارگین، لشاب

انگلیسی به فارسی

فاضلاب، گنداب، هرز اب، اگو، پس اب


انگلیسی به انگلیسی

• drain water, waste water carried away by drainpipes
sewage is waste matter from homes and factories, which flows away through sewers.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] فاضلاب تهنشین شده
[زمین شناسی] فاضلاب، گندآب
[نساجی] پسآب - فاضلاب
[خاک شناسی] فاضلاب

مترادف و متضاد

گنداب (اسم)
bog, sewage, sewer, sullage

فاضل اب (اسم)
sewage, sullage, effluent, sewerage

اگو (اسم)
sewage, sewer

پس اب (اسم)
sewage, sullage

هرز اب (اسم)
sewage

waste


Synonyms: discharge, excess, excrement, garbage, junk, leavings, rubbish, runoff, slop, trash


جملات نمونه

1. sewage spewed out of the pipe
فاضلاب از لوله بیرون زد.

2. a new sewage line
مجرای جدید فاضلاب

3. the factory's sewage pours into the river
فاضلاب کارخانه به رودخانه می ریزد.

4. In some parts of the country raw sewage is pumped straight in the sea.
[ترجمه ترگمان]در برخی از بخش های فاضلاب کشور مستقیما به دریا تزریق می شود
[ترجمه گوگل]در برخی نقاط کشور، فاضلاب خام به طور مستقیم در دریا پمپ می شود

5. Thousands of tons of filth and sewage pour into the Ganges every day.
[ترجمه حسین درستی] هزاران تن کثافت و فاضلاب هر روز به رود گنگ می ریزند.
[ترجمه ترگمان]هزاران تن زباله و فاضلاب هر روز به گنگ می ریزد
[ترجمه گوگل]هزاران تن کثافت و فاضلاب هر روز به گنگ تبدیل می شوند

6. Ecologists argue that the benefits of treating sewage with disinfectants are doubtful.
[ترجمه ترگمان]Ecologists استدلال می کنند که مزایای تصفیه فاضلاب با disinfectants، مشکوک هستند
[ترجمه گوگل]اکولوژیست ها معتقدند که مزایای درمان فاضلاب با مواد ضد عفونی کننده مشکوک است

7. Chlorine is used in sewage treatment.
[ترجمه ترگمان]کلرین در تصفیه فاضلاب به کار می رود
[ترجمه گوگل]کلر در درمان فاضلاب استفاده می شود

8. I'm trying to measure the outflow of water/sewage from that pipe.
[ترجمه ترگمان]من برای اندازه گیری جریان آب \/ فاضلاب از آن لوله تلاش می کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم خروجی آب / فاضلاب را از این لوله اندازه گیری کنم

9. Sewage is discharged directly into the sea.
[ترجمه ترگمان]تخلیه فاضلاب مستقیما به دریا تخلیه می شود
[ترجمه گوگل]فاضلاب مستقیما به دریا تخلیه می شود

10. All the sewage drains off into the lake.
[ترجمه ترگمان]همه فاضلاب میره تو دریاچه
[ترجمه گوگل]تمام فاضلاب به دریاچه تخلیه می شود

11. It's not enough to get rid of raw sewage by pumping it out to sea.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی برای خلاص شدن از فاضلاب خام با تلمبه زدن به دریا کافی نیست
[ترجمه گوگل]این به اندازه کافی برای خلاص شدن از فاضلاب خام با پمپ کردن آن به دریا کافی نیست

12. They have promised to limit the dumping of sewage sludge in the sea.
[ترجمه ترگمان]آن ها قول داده اند که رسوب فاضلاب فاضلاب در دریا را محدود کنند
[ترجمه گوگل]آنها قول داده اند که تخلیه لجن فاضلاب در دریا را محدود کنند

13. Bacteria are added to help break down the sewage.
[ترجمه ترگمان]باکتری ها اضافه می شوند تا به تجزیه فاضلاب کمک کنند
[ترجمه گوگل]باکتری ها برای کمک به تخلیه فاضلاب اضافه می شوند

14. They city needs a new sewage disposal system.
[ترجمه ترگمان]این شهر به سیستم دفع فاضلاب جدیدی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]آنها شهر نیاز به یک سیستم دفع فاضلاب جدید دارند

15. Discharge of raw sewage into the sea is unsanitary and unsafe.
[ترجمه ترگمان]تخلیه فاضلاب خام به دریا غیر بهداشتی و ناامن است
[ترجمه گوگل]تخلیه فاضلاب خام به دریا غیر بهداشتی و ناامن است

پیشنهاد کاربران

فاضلاب

فاضلاب_گنداب


کلمات دیگر: