کلمه جو
صفحه اصلی

topping


معنی : طره گیسو، عمل هرس کردن، چاشنی روی غذا، عالی، ممتاز، با شکوه، کاکل
معانی دیگر : برتر بودن، بلندتر بودن (رجوع شود به: top)، روکش، رویه، لایه ی رویی، ارشد، مافوق، سرشاخه زنی، پرمدعا

انگلیسی به فارسی

کاکل، طره گیسو، عمل هرس کردن، سرشاخه زنی، عالی،ممتاز، باشکوه، پرمدعا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which provides a top or cover, esp. a sauce, icing, or garnish covering a dish of food.

(2) تعریف: the act of one that tops.

• finishing touch, item placed on the top of something in order to complete it (especially on food)
excellent, fine, surpassing, crowning
a topping is food, such as cream or cheese, that is poured or put on top of other food in order to decorate it or to add to its flavour.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لایه رویی - روکش
[نساجی] رنگرزی سطحی - رنگرزی روی کالا
[پلیمر] ویژه
[آب و خاک] افزایش ارتفاع،سرزنی

مترادف و متضاد

طره گیسو (اسم)
pug, lock, topping

عمل هرس کردن (اسم)
topping

چاشنی روی غذا (اسم)
topping

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

ممتاز (صفت)
super, excellent, immense, best, gilt-edged, privileged, distinguished, outstanding, illustrious, elect, preferential, topping

با شکوه (صفت)
stately, rich, splendid, lush, superb, noble, imperial, majestic, deluxe, plush, glorious, topping, gala, splendorous

کاکل (صفت)
flocculate, topping

جملات نمونه

1. crown topping
سر شاخه زنی

2. The waiter went round topping up people's wine.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت شراب را پر کرد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت کنار شراب مردم بالا رفت

3. Tom Jones is topping the bill.
[ترجمه ترگمان]تام جونز در حال پر کردن صورت حساب است
[ترجمه گوگل]تام جونز این لایحه را بالا می برد

4. Distribute the topping evenly over the fruit.
[ترجمه ترگمان]توزیع مساوی را بین میوه ها توزیع کنید
[ترجمه گوگل]به طور مرتب بالای میوه پخش کنید

5. Topping the bill is Robbie Williams.
[ترجمه ترگمان]در راس این لایحه، رابی ویلیامز قرار دارد
[ترجمه گوگل]بالا بردن این لایحه، رابی ویلیامز است

6. The topping was a melted chocolate bar, sprinkled with a handful of soggy peanuts.
[ترجمه ترگمان]آب شکلات ذوب شده را پر کرده بود و با مشتی بادام زمینی خیس خورده بود
[ترجمه گوگل]سرآشپز یک نوار شکلات ذوب شده بود که با چندین بادام زمینی مشکوکی پاشیده شد

7. They would stay with the building until topping out, the traditional ceremony that marks the completion of the steel skeleton.
[ترجمه ترگمان]آن ها تا رسیدن به ساختمان، تا رسیدن به جشن سنتی که پایان اسکلت فولاد را نشان می دهد، با ساختمان خواهند ماند
[ترجمه گوگل]آنها تا زمانی که به پایان برسند، با ساختمان باقی خواهند ماند، مراسم سنتی که تکمیل اسکلت فولادی را نشان می دهد

8. Disadvantage: regular topping up is essential.
[ترجمه ترگمان]Disadvantage: پر کردن منظم مخزن ضروری است
[ترجمه گوگل]اضطراب به طور منظم اضافه کردن ضروری است

9. Dealers in Tesco were busy, with trading volumes topping 9m in the aftermath of Tuesday's profits announcement.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان در تسکو مشغول بودند و حجم مبادلات در اثر اعلامیه سود سه شنبه به ۹ میلیون دلار رسیده بود
[ترجمه گوگل]معامله گران در تسکو مشغول بودند، با حجم معاملات 9m پس از اعلام سود سه شنبه

10. Tom Jones is topping the bill and among others, Joe Longthorne is guesting.
[ترجمه ترگمان]تام جونز در حال پر کردن صورت حساب است و در بین بقیه، جو Longthorne guesting است
[ترجمه گوگل]تام جونز این لایحه را بالا می برد و در میان دیگران، جو لنگتورن مهمان است

11. After ripening, use as a topping for pudding, pound cake or ice cream.
[ترجمه ترگمان]پس از رسیدن، از آن به عنوان یک دانه پر کننده برای پودینگ، کیک و یا بستنی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]بعد از رسیدن، به عنوان یک نوشیدنی برای پودینگ، کیک پوند یا بستنی استفاده کنید

12. Topping believes Flexibots will have the kind of precision normally restricted to factory robots working in fixed, predictable environments.
[ترجمه ترگمان]در راس آن، Flexibots دارای نوعی دقت است که معمولا محدود به ربات های کارخانه ای است که در محیط های ثابت و قابل پیش بینی کار می کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، Flexibots نوع دقت را به طور معمول به روبات های کارخانه ای که در محیط های ثابت و قابل پیش بینی کار می کنند محدود می کند

13. Trading in Bunzl was fast and furious, volumes topping 6m as the market quote firmed a penny to 94p.
[ترجمه ترگمان]تجارتی در Bunzl سریع و خشمگین بود، حجم بالای ۶ متر به عنوان نقل قول از بازار از یک پنی تا ۹۴ پ بود
[ترجمه گوگل]بازرگانی در بونزل سریع و خشمگین بود، حجم معاملات به بالای 6 میلیون رسید، زیرا قیمت بازار به قیمت 94 پوند رسیده است

14. Topping the bill will be comedy impressionist Al Meechie.
[ترجمه ترگمان]در راس این لایحه کمدی impressionist Al خواهد بود
[ترجمه گوگل]بالا بردن این لایحه خواهد شد کمدی امپرسیونیست Al Meechie

پیشنهاد کاربران

چاشنب روی غذا ( topping like spicy )

چاشنی ( مربوط به خوراکی )

به معنای عمل هرس کردن، عالی، ممتاز و باشکوه هم هست

What pizza topping do you want
چه نوع پیتزایی تو میخواهی؟!
چه نوع= topping

چاشنی یا طعم دهنده غذا

مخلفات

یک لایه از مواد خوراکی ( سبزیجات، خامه، پنیر، مغز و دانه های خوراکی، ادویه و غیره ) که شما به منظور طعم دادن و یا تزئین غذا، دسر و غیره روی آن قرار می دهید، می ریزید و یا می پاشید.

طعم دهنده غذا
لطفا لایک فراموش نشه

طعم دهنده
Tell me the worst pizza topping ever
Anchovies
Pineapple
Olives

topping ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: تاج‏بُری
تعریف: برش قسمت انتهایی تاج درخت


کلمات دیگر: