کلمه جو
صفحه اصلی

shank


معنی : میله، ساق پا، درشت نی، ساقه، قصبه کبری
معانی دیگر : پا (از زانو تا مچ پا)، تمام پا، (گوشت گاو و گوسفند) سردست، (برخی ابزار) دسته (رجوع شود به: shaft)، دسته ی چپق یا پیپ، دسته ی لنگر (از ابتدا تا محل انشعاب قلاب ها)، بخش باریک و میانی تخت کفش، (گیاه شناسی) رجوع شود به: footstalk، (بازی گلف) با پاشنه ی چوگان گوی را زدن، ساق جوراب، میله بدنه ستون وغیره

انگلیسی به فارسی

ساق پا، ساق جوراب، (کالبدشناسی) درشت نی، قصبه کبری، ساقه، میله (بدنه ستون وغیره)


ساق پا، ساقه، میله، درشت نی، قصبه کبری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a human leg, or the section of one between the ankle and knee.

(2) تعریف: a section of an animal's leg, esp. when cut by a butcher.
مشابه: joint

(3) تعریف: the straight, narrow part of something such as a nail, anchor, fishhook, or tool; shaft; stem.
مشابه: stem

• human leg; part of the leg between the knee and the foot; section of meat cut from the leg of certain animals; long narrow part of something (such as a nail, pin, etc.)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دندانه - ساقه - ساق
[زمین شناسی] رابط - از دیدگاه دیرین شناسی؛ الف) اتصال میان دم باله و استوک لنگر یک هولوتورین. - ب) بخشی که چشم و نیزه قلاب یک هولوتورین را بهم متصل می کند.
[نساجی] سوراخ مخروطی
[معدن] تهمته (چالزنی)
[آب و خاک] ساقه اتصال، رابط ساحل

مترادف و متضاد

میله (اسم)
style, bar, beam, shaft, stalk, stem, probe, arbor, axis, axle, pivot, rod, spit, pintle, pillar, shank, scape, fust, tige, virgule

ساق پا (اسم)
leg, crus, shin, shank

درشت نی (اسم)
crus, shank, tibia

ساقه (اسم)
stalk, stem, shank, pedicle, footstalk, peduncle, halm, haulm, rachis

قصبه کبری (اسم)
shank, tibia

جملات نمونه

1. shank of the evening
1- (در اصل) عصر 2- سر شب

2. He felt a bullet hit his shank.
[ترجمه علی مومنی] او احساس برخورد یک گلوله به شکمش را کرد.
[ترجمه Arya] احساس کرد گلوله به ساق پایش اصابت کرد.
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد که یه گلوله به شکمش برخورد کرد
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که یک گلوله به او ضربه زده است

3. Stars Restaurant offers braised lamb shank with black truffles for $ 24 and shirts for $
[ترجمه ترگمان]رستوران ستاره ها braised lamb با truffles های سیاه به قیمت ۲۴ دلار و پیراهن برای هر دلار ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]رستوران ستاره پیشنهاد می کند که بره های بره موم با تروف های سیاه و سفید برای 24 دلار و پیراهن ها برای دلار است

4. Newton and Marie Shank received final approval to build 10 single-family homes on 1 35 acres.
[ترجمه ترگمان]نیوتن و ماری shank موافقت نهایی خود را برای ساخت ۱۰ خانه تک خانواری در حدود ۱ میلیون هکتار به دست آوردند
[ترجمه گوگل]نیوتن و ماری شانک تأیید نهایی را برای ساخت 10 خانه تک خانواده در 1 35 هکتار دریافت کردند

5. Blade identification is etched in the shank near each tip, and seemed pretty permanent.
[ترجمه ترگمان]شناسایی تیغه ای روی ساق پای هر نوک حکاکی می شود و به نظر بسیار دائمی می رسد
[ترجمه گوگل]شناسایی تیغه در زانو در نزدیکی هر نوک آسیب دیده است و به نظر می رسد کاملا دائمی است

6. The iron shank is quite short and rather delicate, and the key has a small part of the bit surviving.
[ترجمه ترگمان]میله آهنین بسیار کوتاه و نسبتا ظریف است و کلید آن قسمت کوچکی از کمی باقی مانده را دارد
[ترجمه گوگل]شکن آهن بسیار کوتاه و نسبتا ظریف است، و کلید بخش کوچکی از بیت باقی مانده است

7. For his shrunk shank and his big manly voice.
[ترجمه ترگمان]به خاطر shank کوچک و صدای مردانه او
[ترجمه گوگل]برای سفت و محکم و صدای بلند مردانه او

8. The nodules of her shank pathological slice shows the angiolysis in the subcutaneous adipose tissue and the surrounding fat lobules with diffuse infiltration of inflammatory cells.
[ترجمه ترگمان]گره های برش pathological ساق پایش، angiolysis را در بافت چربی زیر جلدی و بافت چربی اطراف را با نفوذ diffuse سلول های التهابی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]گره های شکمی پاتولوژیک آن، آنژیولیز در بافت چربی زیر جلدی و لوبول های چربی اطراف آن را با نفوذ نفوذی سلول های التهابی نشان می دهد

9. My car needs fixing so I had to shank it to work today.
[ترجمه ترگمان]ماشینم نیاز به تعمیر داشت، بنابراین من مجبور بودم آن را برای کار امروز وادار به کار کنم
[ترجمه گوگل]ماشین من نیاز به تعمیر دارد، بنابراین من مجبور شدم آن را به کار برساند

10. Milling cutter series: straight shank milling cutter, straight shank keyway milling cutter, prick milling cutter, nonstandard milling cutter.
[ترجمه ترگمان]نیشکر چین، straight، cutter، shank، تیز، تیز، تیز، تیز، تیز و تیز
[ترجمه گوگل]دستگاه فرز برش سریال مستقیم، دستگاه فرز، دستگاه برش، دستگاه برش، دستگاه فرز غلتکی غیر استاندارد

11. The calf shank includes a downward convexly curved lower end which is secured to the foot keel by way of coupling element (7.
[ترجمه ترگمان]ساق پایم شامل یک انتهای خمیده خمیده با شیب رو به پایین است که به وسیله عنصر جفت شدن (۷)به تخته پا متصل می شود (۷
[ترجمه گوگل]سینه گوساله شامل یک انتهای پایین محوری پایین منحنی پایین است که به وسیله ی عنصری (

12. What how can after is shank folded, you make a leg good is faster?
[ترجمه ترگمان]پس از این که چگونه می توانید یک پا را تا شده انجام دهید، یک پا خوب است؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی پس از آن میتواند انعکاس یافته باشد، بهتر است پا بهتر شود؟

13. Wide adaptability to tool shank accuracy.
[ترجمه ترگمان]قابلیت سازگاری گسترده با دقت shank ابزار
[ترجمه گوگل]سازگاری گسترده با دقت سایز ابزار

14. Shank and escutcheon are made of zinc finish, fine-quality steel. Chromium finish available.
[ترجمه ترگمان]shank و escutcheon از جنس روی، فولاد با کیفیت خوب ساخته شده اند کروم موجود در آب را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]شانک و سرامیک ساخته شده از روی، فولاد با کیفیت خوب است کروم در دسترس است

15. The mugger pulled a shank on the victim.
[ترجمه ترگمان]دزد دستش رو به قربانی کشید
[ترجمه گوگل]قاتل قاتل کشته شد

اصطلاحات

ride (or go) on shank's mare

راه رفتن، گام زدن


shank of the evening

1- (در اصل) عصر 2- سر شب


پیشنهاد کاربران

ضربه
سانحه

خودمانی ) نوعی دشنه یا تیزی!
( معمولا این اصطلاح عامیانه در زندان ها بکار می رود ) و shank به سلاح دست سازی گفته میشود که از دسته قاشق، چنگال یا حتی دسته مسواک درست میشود بدین صورت که انتهای آن را بسیار تیز و برنده درست میکنند تا آنرا در بدن قربانی فرو کنند!
در این جور موارد به فرد قربانی got shanked گفته میشود کسی که بوسیله دشنه مورد حمله قرار گرفته!
( فرق shank با Shiv اینست که shiv دشنه ای است که به یک دسته متصل میشود مثلا یک تیغ یا چاقویی که خودش تیز و برنده است و محکم به یک دسته متصل میشود ولی shank در واقع یک دسته یا میله ای است که انتهای آن تیز و برنده میشود! )

فعل عامیانه ای ) shank, shanks, shanking , shanked
1 - دشنه فرو کردن، سوراخ کردن، به بدن کسی چیزی فرو کردن!
2 - شلوار از پای کسی درآوردن ( بخصوص برای شوخی کردن، تفریح کردن یا برای سورپریز کردن کسی )
3 - پیاده به مسافرت رفتن!
تمامی موارد فوق کاربرد عامیانه دارند و بصورت رسمی استفاده نمی شوند.
4 - ( بازی گلف ) با پاشنه چوگان، توپ را زدن.

وحشیانه وار تیزی را فرو کردن ( در رابطه با زامبی ها خیلی استفاده میشه )
اسمش هم میشه چاقو دست ساز

shank ( موسیقی )
واژه مصوب: بم ساز صاف
تعریف: لولۀ کوتاهی که برای تغییر کوک بر روی قسمت فوقانی سازهای بادی برنجی نصب می شود


کلمات دیگر: