کلمه جو
صفحه اصلی

urbanization


معنی : شهری سازی، اسکان در شهر
معانی دیگر : شهری سازی، اسکان درشهر

انگلیسی به فارسی

شهری سازی، اسکان درشهر


شهرنشینی، شهری سازی، اسکان در شهر


انگلیسی به انگلیسی

• transformation into a city; impartation of urban characteristics

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شهرسازی - شهری سازی
[ریاضیات] شهری شدن

مترادف و متضاد

شهری سازی (اسم)
urbanization

اسکان در شهر (اسم)
urbanization

جملات نمونه

1. Another explained pentecostal growth in terms of urbanization or class conflict.
[ترجمه ترگمان]فرد دیگر رشد pentecostal را از لحاظ شهرنشینی و یا اختلاف طبقاتی توضیح داد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از رشد پانکستوئید را از لحاظ شهرنشینی یا اختلاف طبقاتی توضیح داد

2. Owing to reclamation, technological improvements and urbanization, agricultural productivity and the level of production rose during the period.
[ترجمه ترگمان]به خاطر احیا، توسعه فن آوری و شهرنشینی، بهره وری کشاورزی و سطح تولید در طول دوره افزایش یافت
[ترجمه گوگل]با توجه به بهبود، بهبود تکنولوژی و شهرنشینی، بهره وری کشاورزی و میزان تولید در طول دوره افزایش یافت

3. The pace of urbanization accelerated as did the development of civil society visible before 190
[ترجمه ترگمان]سرعت شهرنشینی به اندازه رشد جامعه مدنی قبل از ۱۹۰ افزایش یافت
[ترجمه گوگل]سرعت شهرسازی سریعتر شد و توسعه جامعه مدنی که قبل از سال 190 قابل مشاهده بود

4. Its urbanization, progressing steadily, had finally reached the ultimate.
[ترجمه ترگمان]شهرنشینی، که پیوسته در حال پیشرفت بود، سرانجام به هدف نهایی رسیده بود
[ترجمه گوگل]شهرنشینی آن، به طور پیوسته پیشرفت، نهایتا به پایان رسید

5. But as urbanization proceeded apace, bricks remained in demand for house-building.
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که شهرنشینی به سرعت ادامه یافت، آجرها برای ساخت خانه باقی ماندند
[ترجمه گوگل]اما چون شهرنشینی ادامه یافت، آجرها تقاضای خانه سازی را باقی ماندند

6. The US Urbanization with its two typical characteristics of centralization and decentralization has experienced the process of beginning, developing and maturing.
[ترجمه ترگمان]The آمریکا با دو ویژگی خاص تمرکز و تمرکز زدایی فرآیند آغاز، توسعه و بلوغ را تجربه کرده است
[ترجمه گوگل]Urbanization ایالات متحده با دو خصوصیت متداول تمرکز و تمرکززدایی، روند آغاز، توسعه و بلوغ را تجربه کرده است

7. Urbanization has fostered the specialties of market gardening and truck farming.
[ترجمه ترگمان]Urbanization تخصص باغبانی و کشاورزی در بازار را پرورش داده است
[ترجمه گوگل]شهرنشینی تخصصهای باغبانی و کشاورزی کامیون را به وجود آورده است

8. The backwardness hi the urbanization is an irrefutable fact in the poverty - stricken areas.
[ترجمه ترگمان]عقب ماندگی در شهرنشینی، واقعیتی انکارناپذیر در مناطق محروم از فقر است
[ترجمه گوگل]عقب ماندگی شهرنشینی یک واقعیت غیرقابل انکار در مناطق فقیرنشین است

9. With the double-quick urbanization course and the constantly improvement of vehicle, the supply and demand size of traffic is expanding.
[ترجمه ترگمان]با افزایش سریع شهرنشینی و افزایش مداوم وسایل نقلیه، میزان عرضه و تقاضای ترافیک در حال گسترش است
[ترجمه گوگل]با سرعت دویدن سریع شهرنشینی و بهبود مداوم خودرو، میزان عرضه و تقاضای ترافیک در حال افزایش است

10. Urbanization village is a inexorable trend of the economical development.
[ترجمه ترگمان]روستای Urbanization یک گرایش جدی از توسعه اقتصادی است
[ترجمه گوگل]روستای شهری یک روند بی نظیر توسعه اقتصادی است

11. Now, urbanization speeds up and the value of land has become increasingly prominent. There are problems of overdevelopment of land and misappropriation of farmers' land by local government.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، شهرنشینی به سرعت بالا می رود و ارزش زمین به طور فزاینده ای برجسته شده است مشکلاتی در مورد سواستفاده از زمین و استفاده از زمین های کشاورزان توسط دولت محلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، شهرنشینی سرعت می گیرد و ارزش زمین به طور فزاینده ای برجسته شده است مشکلات توسعه بیش از حد زمین و تخلف از زمین های کشاورزان توسط دولت محلی وجود دارد

12. The dilemma of urbanization and farmland conservation in China was firstly analyzed and then the necessity and limitations of incremental construction land quota were specified in this paper.
[ترجمه ترگمان]مساله توسعه شهرنشینی و کشاورزی در چین ابتدا مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و سپس ضرورت و محدودیت های سهم زمین سازی افزایشی در این مقاله مشخص شد
[ترجمه گوگل]معضل شهرنشینی و حفاظت از زمین های کشاورزی در چین ابتدا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سپس ضرورت و محدودیت های سهمیه بندی زمین های ساختمانی افزایشی در این مقاله مشخص شد

13. The improvement of the level of urbanization, not only increase private credit, and has remarkable function to the improvement of whole credit amount and finance deepening.
[ترجمه ترگمان]بهبود سطح شهرنشینی، نه تنها اعتبار بخش خصوصی را افزایش می دهد و عملکرد قابل توجهی در بهبود کل میزان اعتبار و افزایش سرمایه دارد
[ترجمه گوگل]بهبود سطح شهرنشینی، نه تنها افزایش اعتبار خصوصی، و عملکرد قابل توجهی در بهبود کل مبلغ اعتبار و عمق مالی است

14. The combined effect has been to translate regions that were once largely rural into bastions of urbanization.
[ترجمه ترگمان]تاثیر ترکیب شده برای ترجمه مناطقی بوده است که زمانی عمدتا روستایی به استحکامات شهری سازی بودند
[ترجمه گوگل]اثر ترکیبی این بود که مناطقی را که تا پیش از آن به روستاهای شهرنشینی رفته بودند، ترجمه کنند

پیشنهاد کاربران

در هیچ جای دنیا کلمه ای به نام شهرسازی وجود ندارد. چند تا اصطلاح دارد که معادلشان را می نویسم:
urban = شهر
urbanity = شهری
urbanism =شهرگرایی

شهرنشینی

شهری شدن، شهری شدگی

به نقل از هزاره:
1 - تبدیل به شهر شدن؛ شهر شدن
2 - شهرنشینی

شهر زدگی ( ساختن خانه ها و شهر ها در روستاهای سرسبز اطراف شهر های بزرگ )


کلمات دیگر: