1. a political upheaval
دگرگونی شدید سیاسی
2. the economic upheaval in the world
زیر و رو شدن وضع اقتصادی جهان
3. the birth of a child caused great upheaval in the family
تولد کودک موجب دگرگونی بزرگی در خانواده شد.
4. Yesterday's coup brought further upheaval to a country already struggling with famine.
[ترجمه ترگمان]کودتای دیروز باعث تحول بیشتر به کشوری شد که در حال حاضر با قحطی دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه گوگل]کودتای روز گذشته موجب بروز بحران بیشتر در کشوری بود که در حال حاضر با قحطی مبارزه می کرد
5. Wherever there is political upheaval, invariably there are refugees.
[ترجمه ترگمان]هر جا که تحول سیاسی وجود داشته باشد، همواره پناهندگان وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر کجا که بحران سیاسی وجود دارد، همیشه پناهندگان وجود دارند
6. I can't face the upheaval of moving house again.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم دوباره با تغییر خونه در خونه رو به رو بشم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بار دیگر با تغییر وضعیت خانه حرکت کنم
7. The company underwent a massive upheaval after the takeover.
[ترجمه ترگمان]این شرکت پس از این تصاحب متحمل یک تحول عظیم شد
[ترجمه گوگل]این شرکت پس از فروپاشی تحول عظیم ایفا کرد
8. Moving house is a major upheaval .
[ترجمه ترگمان]انتقال خانه یک تحول عمده است
[ترجمه گوگل]خانه متحرک یک تحول بزرگ است
9. It was faced with the greatest social upheaval since World War Ⅱ.
[ترجمه ترگمان]آن از زمان جنگ جهانی دوم با بزرگ ترین تحول اجتماعی روبرو بود
[ترجمه گوگل]از زمان جنگ جهانی دوم با بزرگترین تحولات اجتماعی مواجه شد
10. The negative attitudes lurk undetected till a social upheaval forces them to the surface.
[ترجمه ترگمان]نگرش های منفی، تا زمانی که یک تحول اجتماعی آن ها را به سطح برساند، پنهان می مانند
[ترجمه گوگل]نگرش های منفی ناشناخته است تا یک تحول اجتماعی آنها را به سطح برساند
11. Within the revolutionary upheaval envisaged, relations between town and countryside are disrupted.
[ترجمه ترگمان]در این تحول انقلابی، روابط میان شهر و روستا مختل شده است
[ترجمه گوگل]در جریان تحولات انقلابی، روابط میان شهر و روستا مختل می شود
12. Substantial possibilities of popular upheaval, mobilized by a vigorous left, were very real.
[ترجمه ترگمان]احتمالات قابل توجهی از قیام مردمی که با نیرویی قوی به جا مانده بودند، بسیار واقعی بودند
[ترجمه گوگل]امکانات قابل ملاحظه ای از تحرکات مردمی که توسط یک چپ نیرومند بسیج شده بودند بسیار واقعی بودند
13. The world economy could not swallow this upheaval so easily.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد جهان نمی تواند این تحول را به آسانی قورت دهد
[ترجمه گوگل]اقتصاد جهانی نمی توانست این تحول را به راحتی فرو برد
14. This may entail a major upheaval, but it will be more than compensated for later this month.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است شامل یک تحول بزرگ باشد، اما در اواخر این ماه بیشتر از آن جبران خواهد شد
[ترجمه گوگل]این ممکن است موجب تحول بزرگی شود، اما در ماه جاری بیشتر از این جبران خواهد شد
15. Scholars in flight from upheaval elsewhere congregated there. Vast quantities of manuscripts were transported there for safe-keeping and copying.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال پرواز در جاه ای دیگر در آنجا گرد هم آمدند مقادیر زیادی از نسخه های خطی برای نگهداری و کپی امن به آنجا منتقل شدند
[ترجمه گوگل]محققان در حال پرواز از زلزله در جاهای دیگر جمع شده اند مقادیر زیاد نسخه های خطی برای نگهداری و کپی کردن آنها در آنجا حمل می شد