کلمه جو
صفحه اصلی

plaid


معنی : پارچه پیچازی، شطرنجی
معانی دیگر : (شمال اسکاتلند) شال گردن پشمی (با طرح خطوط متقاطع)، پارچه ی پیچازی

انگلیسی به فارسی

پارچه پیچازی، شطرنجی


پلید، پارچه پیچازی، شطرنجی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fabric bearing a pattern of stripes of various widths and colors, intersecting at right angles.

- The kilts are made of plaid.
[ترجمه ترگمان] دامن kilts از پارچه پیچ شده اند
[ترجمه گوگل] کتیبه ها ساخته شده از کراوات

(2) تعریف: the pattern itself.
صفت ( adjective )
• : تعریف: bearing a pattern like that of a plaid.

- He likes to wear his plaid flannel shirts on the weekends.
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره که لباس plaid رو روی آخر هفته بپوشه
[ترجمه گوگل] او دوست دارد پیراهن فلانلای کراوات خود را در تعطیلات آخر هفته بپوشاند

• colorful fabric with a pattern of squares and crossbars
plaid is material with a tartan or other check design on it, or the design itself; used in american english.
a plaid is a long piece of tartan material which is worn over the shoulder as part of scottish highland national dress.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پارچه چهارخانه رنگی - پارچه شطرنجی - طرح چهاخانه رنگی - طرح شطرنجی
[ریاضیات] پیچازی
[آمار] چهارخانه ای

مترادف و متضاد

پارچه پیچازی (اسم)
plaid, tartan

شطرنجی (صفت)
checked, checkered, plaid, chequered

checkered


Synonyms: checked, tartan, variegated


جملات نمونه

1. Jack's plaid shirt didn't mix well with his striped trousers.
[ترجمه ترگمان]پیراهن شطرنجی جک با شلوار راه راه او سازگار نبود
[ترجمه گوگل]تی شرت جک را با شلوار راه راه خود مخلوط نکنید

2. Eddie wore blue jeans and a plaid shirt.
[ترجمه ترگمان]ادی یک شلوار جین آبی و یک پیراهن شطرنجی به تن داشت
[ترجمه گوگل]ادی شلوار آبی و یک پیراهن شلوار جین را پوشید

3. Jack's plaid skirt didn't mix well with his striped trousers.
[ترجمه ترگمان]دامن plaid جک با شلوار راه راه او خوب نشده بود
[ترجمه گوگل]دامن دامن جک با شلوار راه راهش هماهنگ نبود

4. Mary affects plaid coats.
[ترجمه ترگمان]مری کت plaid را آلوده می کند
[ترجمه گوگل]مریم روی کتهای کتانی تاثیر می گذارد

5. He was wearing old plaid trousers, over-large and loose as pantaloons, and tied at the ankles with string.
[ترجمه ترگمان]شلوار شطرنجی کهنه پوشیده بود که شلوار گشاد و گشاد و شلوارش را با نخ بسته بود
[ترجمه گوگل]او پیراهن های قدیمی را پوشید، بیش از حد بزرگ و شلوار به عنوان pantaluons، و در مچ پا با رشته گره خورده است

6. I had worn my red tartan plaid jacket, the one I wear only on weekends.
[ترجمه ترگمان]کت قرمز tartan را پوشیده بودم که فقط آخر هفته ها می پوشیدم
[ترجمه گوگل]من لباس جلیقه تارتان قرمز پوشیده بودم، آن را تنها در آخر هفته ها می پوشیدم

7. What about pale-faced geeks in plaid shirts?
[ترجمه ترگمان]اون geeks با صورت رنگ پریده در لباس plaid چی؟
[ترجمه گوگل]در مورد پیراهن های پوشیدنی چه جوراب های پرده ای؟

8. Lamar Alexander and his trademark red-and-black plaid was a strong contender.
[ترجمه ترگمان]لامار الکساندر و trademark قرمز و قرمز او یک رقیب قدرتمند بود
[ترجمه گوگل]لامار اسکندر و علامت تجاری قرمز و سیاه و سفید خود را یک مخالف قوی بود

9. He was dressed in a wrinkled yellow plaid shirt which hung outside ill-fitting trousers.
[ترجمه ترگمان]پیراهن پشمی زرد چین و چروک به تن داشت که بیرون شلوارش آویزان بود
[ترجمه گوگل]او در یک پیراهن پشمالوی زرد و قرمز که از بیرون شلوارهای ناهموار آویزان بود، پوشید

10. But too much plaid gets on the nerves.
[ترجمه ترگمان]اما plaid زیادی روی اعصاب هست
[ترجمه گوگل]اما بیش از حد بزرگ می شود بر روی اعصاب

11. Lyle, wearing a plaid shirt, stared gape-mouthed at Conn.
[ترجمه ترگمان]Lyle پیراهن شطرنجی پوشیده بود و با دهان باز به کن زل زده بود
[ترجمه گوگل]لیل، با پوشیدن یک پیراهن کت و شلوار، به خیره شدن در کان

12. Plaid curtains give the room a casual look.
[ترجمه ترگمان]پرده ها به اتاق نگاهی بی تفاوت انداختند
[ترجمه گوگل]پرده های پرده ای به یک اتاق معمولی نگاه می کنند

13. Plaid Cymru, which did a similar deal, voted with the Government, acknowledging that its deal did go further.
[ترجمه ترگمان]پلید Cymru، که معامله مشابهی را انجام داد، با دولت رای داد، و تصدیق کرد که معامله آن بیشتر ادامه یافت
[ترجمه گوگل]Plaid Cymru، که معامله مشابهی را انجام داد، با دولت رایزنی کرد، تصدیق کرد که معامله اش بیشتر شده است

14. Lamar Alexander has plaid shirts and youth.
[ترجمه ترگمان]Lamar سزار پیراهن های plaid و جوانان دارد
[ترجمه گوگل]لارار الکساندر پیراهن و جوانان را می پوشاند

پیشنهاد کاربران

چهار خونه درشت

پارچه چهارخانه ( چارخانه )

پارچه چار خانه

چارخونه

دارای نوار های متقاطع ، چهار خونه

plaid \ˈpl�d\
noun
1 [noncount] : a pattern on cloth of stripes with different widths that cross each other to form squares — often used before another noun
a plaid pattern
a plaid shirt
— see color picture
2 plaids [plural] US : clothes with plaid patterns
She likes to wear plaids.
3 [count] : a woolen cloth with a plaid pattern that is worn over the shoulder as part of the Scottish national costume
Other forms: plural plaids

تلفظ : پلَد
پارچه ای که چهارخونه چهارخونه هست

Striped هم میشه راه راه
سترایپت

چهار خونه


شطرنجی.

دارا

Plaid پلَد
به معنی : چهار خونه اما با تقاطع خاص
اما چهار خونه و شطرنجی عادی میشه checked

Plaid به معنی چهار خونه با خط های اضافه رویش


کلمات دیگر: