کلمه جو
صفحه اصلی

wrongly


ازروی بی عدالتی، بناحق، اشتباها، بطورغلط

انگلیسی به فارسی

اشتباه


انگلیسی به انگلیسی

• erroneously; illegally

جملات نمونه

1. she wrongly thought that suicide was her only resort
او به غلط فکر می کرد که خودکشی یگانه چاره ی اوست.

2. People on welfare are wrongly seen as lazy or dishonest.
[ترجمه ترگمان]مردم در رفاه به اشتباه به عنوان تنبل یا نادرست تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]افرادی که در رفاه هستند اشتباه به عنوان تنبل یا نادرست دیده می شود

3. The 'b' had been wrongly written as a 'd'.
[ترجمه ترگمان]ب wrongly به غلط نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]'ب' به صورت 'د' اشتباه نوشته شده است

4. He acted wrongly and without scruple.
[ترجمه ترگمان]به خطا و بدون ملاحظه عمل می کرد
[ترجمه گوگل]او به اشتباه و بدون تردید عمل کرد

5. 'Suisse' had been wrongly translated as 'Sweden'.
[ترجمه ترگمان]سویس به اشتباه به عنوان سوئد ترجمه شد
[ترجمه گوگل]'سوئیس' به اشتباه به عنوان 'سوئد' ترجمه شده است

6. The firm reinstated the man who was wrongly dismissed.
[ترجمه ترگمان]شرکت به مقام مردی که به اشتباه مرخص شده بود، بازگشت
[ترجمه گوگل]این شرکت مردی را که به اشتباه اخراج شده است، به حالت عادی بازگردانده است

7. Her condition was wrongly diagnosed by the doctor.
[ترجمه ترگمان]بیماری او به اشتباه توسط پزشک تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]وضعیت او به اشتباه توسط پزشک تشخیص داده شد

8. The house is wrongly reputed to have been the poet's birthplace.
[ترجمه ترگمان]خانه به اشتباه معروف است که زادگاه شاعر است
[ترجمه گوگل]خانه نامشخص است که محل تولد شاعر بوده است

9. She was wrongly labelled a liar.
[ترجمه ترگمان]او اشتباها یک دروغگو را برچسب زده بود
[ترجمه گوگل]او اشتباه دروغگو بود

10. Matthew was wrongly diagnosed as having a brain tumour.
[ترجمه ترگمان]Matthew به اشتباه تشخیص داده شد که مبتلا به تومور مغزی است
[ترجمه گوگل]متی به اشتباه به عنوان یک تومور مغزی تشخیص داده شد

11. He even spelled his own client's name wrongly/wrong.
[ترجمه ترگمان]حتی نام خود را غلط تلفظ کرد
[ترجمه گوگل]او حتی نام مشتری خود را اشتباه / اشتباه نوشته است

12. She was wrongly accused of stealing.
[ترجمه ترگمان]او اشتباها متهم به دزدی بود
[ترجمه گوگل]او به اشتباه به سرقت متهم شد

13. The card was wrongly addressed to our old home.
[ترجمه ترگمان]این کارت اشتباه به خانه قدیمی ما بود
[ترجمه گوگل]این کارت به خانه قدیمی ما خطا داده شد

14. I think I judged the distance wrongly.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم اشتباه را اشتباه محاسبه کردم
[ترجمه گوگل]فکر میکنم فاصله را به اشتباه قضاوت کردم

15. People who are wrongly arrested may be paid compensation .
[ترجمه ترگمان]افرادی که به اشتباه دستگیر می شوند ممکن است غرامت بپردازند
[ترجمه گوگل]افرادی که مرتکب اشتباه شده اند ممکن است جبران خسارت شوند

پیشنهاد کاربران

به اشتباه

اشتباها


کلمات دیگر: