کلمه جو
صفحه اصلی

cockle


معنی : موج، چین و چروک، رویش زگیل مانند، گره و برامدگی پارچه
معانی دیگر : (جانورشناسی) صدف ماهی (انواع نرم تنان تیره ی cardiidae دارای دو کپه ی قلب شکل و کنگره دار)، رجوع شود به: cockleshell، چین، چروک، چروکیدن، کیس برداشتن، چین خوردن، انواع علف های هرزه که در مزرعه ی گندم و جو و غیره می رویند (مثل علف ذرت: corn cockle)، سیاه دانه، لیخنس

انگلیسی به فارسی

چین‌وچروک، موج، رویش زگیل‌مانند، گره و برآمدگی پارچه


جادوگر، چین و چروک، موج، رویش زگیل مانند، گره و برامدگی پارچه


انگلیسی به انگلیسی

• shellfish; small light boat
cockles are a kind of small shellfish.

اسم ( noun )
عبارات: cockles of one's heart
(1) تعریف: any of a number of round or heart-shaped, often edible, mollusks with two hinged shells.

(2) تعریف: the ribbed shell of a cockle.

(3) تعریف: a crinkle or irregular gathering; wrinkle.
مشابه: pucker, rumple
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cockles, cockling, cockled
• : تعریف: to become wrinkled as the result of being drawn together.
مشابه: rumple
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to crinkle, wrinkle, or gather irregularly; pucker.
مشابه: rumple

دیکشنری تخصصی

[نساجی] چین خوردگی های مصنوعی که به منظور ایجاد طرح های متنوع در پارچه با همشکل کردن آنها بوجود می آورند

مترادف و متضاد

موج (اسم)
backwash, wave, orgy, surge, corrugation, billow, cockle

چین و چروک (اسم)
cockle, ruck, ruga, rugosity

رویش زگیل مانند (اسم)
cockle

گره و برامدگی پارچه (اسم)
cockle

جملات نمونه

1. Yesterday, as the group of cockle pickers went about their business, police said there had been no further incidents.
[ترجمه ترگمان]دیروز هنگامی که گروه of به کسب وکار خود رفتند، پلیس گفت که هیچ حادثه دیگری رخ نداده است
[ترجمه گوگل]دیروز، با توجه به اینکه گروهی از کارشناسان در مورد کسب و کارشان شرکت داشتند، پلیس اظهار داشت که حوادث دیگری وجود نداشته است

2. The local cockle fishermen resent the newcomers and claim some of them are working beds while also claiming state benefits.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران محلی از تازه واردها شکایت دارند و ادعا می کنند که برخی از آن ها در حال کار بر روی تخت خواب هستند در حالی که ادعا می کنند منافع دولتی دارند
[ترجمه گوگل]ماهیگیران ساحلی محلی از تازه واردان انتقام می گیرند و ادعا می کنند که بعضی از آنها در حال کار بر روی زمین هستند و همچنین مزایای دولتی را ادعا می کنند

3. Stan pointed out Cockle Sands, mega-feeding area for many waders. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]استن به Cockle Cockle، منطقه غذای mega برای بسیاری از waders اشاره کرد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]استن اشاره کرد Cockle شنهای، منطقه مگا تغذیه برای بسیاری از waders فرهنگ لغت جمله

4. Father-of-three Andrew Cockle, 3 was taken to hospital with neck and chest injuries but died after emergency surgery.
[ترجمه ترگمان]پدر سه فرزند اندرو Cockle ۳ ساله پس از جراحی اورژانسی به بیمارستان منتقل شد اما پس از جراحی اورژانسی درگذشت
[ترجمه گوگل]پدر اندرو کوکل، 3، به جراحی گردن و قفسه سینه به بیمارستان منتقل شد اما بعد از عمل جراحی اورژانس فوت کرد

5. Any of several weedy plants, especially the corn cockle.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از گیاهان پر از علف، به خصوص the
[ترجمه گوگل]هر یک از چند گیاه علف هرز، به خصوص ذرت ذرت

6. Cockle papaya is also the health, wild and cultivated varieties.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انواع پرورشی نیز شامل گونه های بهداشتی، وحشی و پرورشی نیز می باشند
[ترجمه گوگل]پاپایا خزه همچنین گیاهان بهداشتی، وحشی و کشت شده است

7. Onion-skin: Light weight cockle finish "bank paper" often used for airmail stationery.
[ترجمه ترگمان]پیاز - پوست: سبک Light cockle - paper \" اغلب برای لوازم التحریر پست هوایی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پیاز سبز 'کاغذ بانک' به پایان رسیده است که اغلب برای لوازم التحریر هوایی مورد استفاده قرار می گیرد

8. In the process of EPC production, the cockle defect on casting surface often occurs which influences surface quality of castings.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند تولید EPC، نقص cockle روی سطح ریخته گری اغلب رخ می دهد که بر کیفیت سطح ریخته گری تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]در فرایند تولید EPC، نقص کوکتل در سطح ریخته گری اتفاق می افتد که بر کیفیت کیفیت ریخته گری تاثیر می گذارد

9. Cockle the paper to make a flower.
[ترجمه ترگمان]کاغذ را پاره کنید تا یک گل بسازد
[ترجمه گوگل]کاغذ را برای گل بکشید

10. The small shallow boat is called a cockle.
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک کم عمق a نام دارد
[ترجمه گوگل]قایق کوچک کم عمق نامیده می شود

11. Onion skin: Light weight cockle bank paper often used for airmail stationery.
[ترجمه ترگمان]پوست پیاز: کاغذ bank سبک Light اغلب برای لوازم التحریر پست هوایی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پوست پیاز سبک وزن کمپوت کاغذی اغلب برای لوازم التحریر پست هوایی استفاده می شود

12. No. My cockle hat and staff and his my sandal shoon.
[ترجمه ترگمان]نه کلاه و عصا و چوب دستیم
[ترجمه گوگل]خدای من کت و کت و شلوار کت و شلوار من و صندل من

13. The taste of cockle is very good.
[ترجمه ترگمان]مزه of بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]طعم خلسه بسیار خوب است

14. The silk will cockle.
[ترجمه ترگمان]نخ ابریشم یا صدف
[ترجمه گوگل]ابریشم زده می شود

15. In the Wash oystercatchers are innocent victims of the collapse of the estuary's cockle fishery.
[ترجمه ترگمان]در the Wash قربانیان بی گناه سقوط خلیج estuary هستند
[ترجمه گوگل]در Wash oystercatchers قربانیان بی گناه از فروپاشی ماهیگیری ماهی خاردار هستند

It warmed the cockles of my heart to see them succeed.

مشاهده‌ی موفقیت آنها مرا از صمیم قلب شادمان کرد.


اصطلاحات

cockles of one's heart

اعماق قلب، (از) ته دل



کلمات دیگر: