کلمه جو
صفحه اصلی

custodian


معنی : نگهبان، متولی
معانی دیگر : سرپرست، متصدی، نگهدار، مسئول، سرایدار

انگلیسی به فارسی

سرایدار، نگهبان، متولی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: custodianship (n.)
(1) تعریف: someone entrusted with the care or custody of something.
مترادف: conservator, super, warden
مشابه: caretaker, curator, guardian, keeper, protector, steward

(2) تعریف: someone who cleans, makes repairs, and does odd jobs at an institution or business; janitor.
مترادف: janitor
مشابه: caretaker, concierge, handyman, super, superintendent

• supervisor; warden; guard; janitor, caretaker
the custodian of a collection, art gallery, or museum is the person in charge of it.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسکها ؛ حلقه های نوار ؛ بسته های دیسک و ... می باشد.
[حقوق] متولی، امین، متصدی

مترادف و متضاد

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

متولی (اسم)
proctor, custodian, trustee

caretaker, maintenance person


Synonyms: baby sitter, bodyguard, Cerberus, claviger, cleaner, cleaning person, concierge, curator, escort, guardian, housesitter, keeper, maintenance person, manager, overseer, protector, sitter, steward, super, superintendent, supervisor, swamper, warden, watchdog, watchperson


جملات نمونه

1. She sees herself as a custodian of the public's morals.
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان نگهبان اخلاق عمومی می بیند
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان نگهدارنده اخلاق عمومی میبیند

2. I could become a legal custodian which again takes six months and might with certain local authorities offer more of a chance.
[ترجمه ترگمان]من می توانم به یک نگهبان قانونی تبدیل شوم که شش ماه طول می کشد و ممکن است با برخی مقامات محلی خاص شانس بیشتری به شما بدهند
[ترجمه گوگل]من می توانم یک نگهبان قانونی باشم که مجددا شش ماه طول می کشد و ممکن است بعضی از مقامات محلی فرصت بیشتری داشته باشند

3. It could be claimed that Lawson was the custodian of success, however risky his strategy appeared to be.
[ترجمه ترگمان]می توان ادعا کرد که لا سن متصدی موفقیت بوده است، هر چند که استراتژی او خطرناک به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]می توان ادعا کرد که لاوسون نگهدارنده موفقیت است، با این حال ممکن است خطرناک استراتژی او ظاهر شود

4. Townshend may not relish a role as elder custodian of the nation s youth, but it suits him.
[ترجمه ترگمان]تاونزند نمی تواند به عنوان نگهبان ارشد جوانان ملت نقشی داشته باشد، ولی برای او مناسب است
[ترجمه گوگل]Townshend ممکن است به عنوان نگهبان بزرگتر از جوانان ملت، اما او مناسب است

5. It was custodian to more than $ 900 billion in assets before the Harris purchase.
[ترجمه ترگمان]این مبلغ برابر با بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار دارایی قبل از خرید هریس بود
[ترجمه گوگل]پیش از خرید هریس، دارایی بیش از 900 میلیارد دلار بود

6. The state was named custodian of Kimberly and her two brothers.
[ترجمه ترگمان]این ایالت به عنوان متولی کیمبرلی و دو برادرش نامگذاری شده است
[ترجمه گوگل]دولت به عنوان نگهدارنده کیمبرلی و دو برادرش نامگذاری شد

7. A school custodian hoisted the American flag every morning.
[ترجمه ترگمان]نگهبان مدرسه هر روز پرچم آمریکا را برافراشته بود
[ترجمه گوگل]نگهبان مدرسه هر روز صبح پرچم آمریکا را برانگیخت

8. The Custodian of Absentee Property did not choose to discuss politics.
[ترجمه ترگمان]اداره املاک وارثان حق نداشت درباره سیاست بحث و گفتگو کند
[ترجمه گوگل]نگهدارنده املاک غایب برای بحث در مورد سیاست انتخاب کرد

9. Next Saturday, the Blues' custodian is back between the posts again, taking on all comers.
[ترجمه ترگمان]شنبه آینده، نگهبان بلوز دوباره بین پست های بازرسی قرار می گیرد و همه مراجعین را می گیرد
[ترجمه گوگل]شنبه آینده، نگهبان بلوز دوباره بین پست ها دوباره، با در نظر گرفتن همه خوش بنیان

10. All the Official Custodian was doing was receiving the income and paying it over to the charities.
[ترجمه ترگمان]همه the رسمی این کار را انجام می دادند و پول را به موسسات خیریه می دادند
[ترجمه گوگل]تمام نگهبان رسمی در حال دریافت درآمد و پرداخت آن به موسسات خیریه بود

11. A custodian or trustee is appointed to oversee the debtor's property to protect it from loss.
[ترجمه ترگمان]نگهبان یا متولی موظف به نظارت بر دارایی بدهکار برای محافظت از آن در برابر ضرر است
[ترجمه گوگل]یک وکیل یا وکیل برای نظارت بر دارایی بدهکار منصوب می شود تا از از دست دادن آن محافظت کند

12. Our own custodian can handle the job.
[ترجمه ترگمان] نگهبان ما میتونه از پس این کار بر بیاد
[ترجمه گوگل]نگهبان خود ما می تواند کار را انجام دهد

13. Each investor can designate one custodian only.
[ترجمه ترگمان]هر سرمایه گذار می تواند تنها یک نگهبان را تنها بگذارد
[ترجمه گوگل]هر سرمایه گذار می تواند تنها یک نگهدارنده را تعیین کند

14. NEBO, Custodian of the Gods, Remember!
[ترجمه ترگمان]! NEBO، custodian خدایان، یادت باشه
[ترجمه گوگل]NEBO، نگهبان خدایان، به یاد داشته باشید!

15. Article A custodian should strictly separate its own assets from those under its custody.
[ترجمه ترگمان]ماده یک نگهبان باید به شدت دارایی های خود را از افراد تحت بازداشت خود جدا کند
[ترجمه گوگل]ماده یک نگهبان باید دارایی های خود را به طور جدی از کسانی که تحت بازداشت آنها جدا شده اند جدا کند

پیشنهاد کاربران

نظافتچی. فراش مدرسه

دروازه بان

سرپرست، مسئول

متصدی ، متولی


کلمات دیگر: