کلمه جو
صفحه اصلی

curator


معنی : نگهدار، کتاب دار، نگهبان، موزه دار
معانی دیگر : (موزه و کتابخانه و نمایشگاه و غیره) سرپرست، متصدی، کاردار

انگلیسی به فارسی

کتاب‌دار، موزه‌دار، نگهبان، متصدی


تعميرگاه، موزه دار، نگهبان، نگهدار، کتاب دار


انگلیسی به انگلیسی

• person in charge of a museum; custodian, guardian, caretaker
the curator of a museum or art gallery is the person in charge of the exhibits.

اسم ( noun )
مشتقات: curatorial (adj.), curatorship (n.)
• : تعریف: one who oversees the activities and tends the collections of a museum, library, or the like.

- The curator took pride in the museum's new exhibits.
[ترجمه ترگمان] رئیس موزه به نمایشگاه های جدید موزه افتخار می کرد
[ترجمه گوگل] مربی افتخار را در نمایشگاه های جدید موزه داشت

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قیم، سرپرست، متصدی

مترادف و متضاد

caretaker of collection


نگهدار (اسم)
supporter, protector, patron, backer, prop, keeper, guard, curator, stanchion, depositary, looker, watchdog

کتاب دار (اسم)
curator, bookmaker, booker, librarian

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

موزه دار (اسم)
curator

Synonyms: administrator, conservator, custodian, director, guardian, keeper, manager, steward


جملات نمونه

1. the curator of the louvre
سرپرست موزه ی لوور

2. He's Curator of Prints at the Metropolitan.
[ترجمه ترگمان]او بازرس of در پایتخت است
[ترجمه گوگل]او معاون چاپ در Metropolitan است

3. The curator conducted us round the museum.
[ترجمه ترگمان]رئیس موزه ما را دور موزه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]مربی ما را دور موزه کرد

4. The curator guided us round the gallery, pointing out the most famous paintings in the collection.
[ترجمه ترگمان]رئیس موزه ما را به سمت گالری هدایت کرد و به مشهورترین نقاشی ها در مجموعه اشاره کرد
[ترجمه گوگل]تعطیلات ما را دور گالری برگزار کرد، با اشاره به نقاشی های معروف ترین مجموعه

5. The catalogue includes entries by the curator as well as previously unpublished articles by Dora Vallier and Pierre Gianadda.
[ترجمه ترگمان]این فهرست شامل مدخل ها توسط متصدی موزه و همچنین مقالات منتشر نشده قبلی توسط Dora Vallier و پیر Gianadda می باشد
[ترجمه گوگل]این کاتالوگ شامل نوشته هایی است که توسط سازنده و همچنین مقالات منتشر نشده منتشر شده توسط دورا والیجر و پیر جیاناددا انجام شده است

6. Jan Hoet, the curator of Documenta does no believe in quota systems.
[ترجمه ترگمان]جان Hoet، متصدی of هیچ اعتقادی به سیستم سهمیه بندی ندارد
[ترجمه گوگل]یان هوت، مدیر سندا، به سیستم های سهمیه ای اعتقاد ندارد

7. Jack Cowart, its deputy director and chief curator, believes in him especially.
[ترجمه ترگمان]جک cowart، معاون رئیس و رئیس آن، به خصوص به او اعتقاد دارد
[ترجمه گوگل]جک کواارت، معاون مدیر و معاون او، به او به ویژه به وی اعتقاد دارد

8. The Curator, Robert Dickinson, says Swindon would lose touch with its heritage and past.
[ترجمه ترگمان]نگهبان، رابرت دیکینسون می گوید Swindon با میراث خود و گذشته دست از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]روبرت، رابرت دیکنسون، می گوید Swindon تماس با میراث و گذشته اش را از دست می دهد

9. The museum still lacked, as curator Jan Piet Filedt Kok said, a three-quarter length male portrait from the 1630s.
[ترجمه ترگمان]موزه هنوز فاقد آن بود، به عنوان متصدی جان پیت Filedt کوک، یک پرتره سه چهارم نر از دهه ۱۶۳۰
[ترجمه گوگل]موزه هنوز هم فاقد آن بود، به عنوان دفتر مطبوعاتی Jan Piet File Kokt گفت، یک چاپگر مرد سه چهارم طول از 1630s

10. Michael is the mammal curator at the Los Angeles Zoo.
[ترجمه ترگمان](مایکل)، curator mammal در باغ وحش لس آنجلس است
[ترجمه گوگل]مایکل مربی پستاندار در باغ وحش لس آنجلس است

11. Instead the curator is a collaborator,(sentence dictionary) often engaging with the artist to accomplish the work.
[ترجمه ترگمان]در عوض متصدی، یک یاور (فرهنگ لغت (جمله)است که اغلب با هنرمند درگیر می شود تا کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]در عوض سازنده یک همکار، (فرهنگ لغت جمله) است که اغلب با هنرمند برای انجام کار مرتبط است

12. Fact follows fancy once again - the assistant curator is now Mr Gibbons.
[ترجمه ترگمان]واقعیت از این قرار است که یک بار دیگر - دستیار متصدی حالا آقای گیبونز است
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که یک بار دیگر فانتزی می شود - مربی دستیار آقای گیبونز است

13. The traveling exhibition was assembled by museum curator David Rubin several years ago while he was at the Cleveland Center.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه مسافرت چند سال پیش توسط رئیس موزه دیوید رابین تشکیل شد در حالی که او در مرکز کلیولند قرار داشت
[ترجمه گوگل]نمایشگاه های مسافرتی چند سال پیش توسط موزه هنرمند دیوید روبین مونتاژ شد، در حالی که او در مرکز کلیولند بود

14. His curator says that despite his prodigious and inspired output he still thinks of himself as a farmer.
[ترجمه ترگمان]متصدی موزه می گوید که علی رغم خروجی خارق العاده و اله ام بخش او، او هنوز به خود به عنوان یک کشاورز فکر می کند
[ترجمه گوگل]مربی او می گوید که علیرغم خروجی شگفت انگیز و الهام بخش او هنوز خود را به عنوان یک کشاورز فکر می کند

15. The curator has a house downstream there, among the trees - you can see the red roof.
[ترجمه ترگمان]متصدی موزه، یک خانه در پایین دست رودخانه دارد، در میان درختان - شما می توانید سقف قرمز را ببینید
[ترجمه گوگل]مربی یک خانه در پایین آن وجود دارد، در میان درختان - شما می توانید سقف قرمز را ببینید

the curator of the Louvre

سرپرست موزه‌ی لوور


پیشنهاد کاربران

نمایشگاه گردان

متولی

نگهبان - کتابدار - موزه دار - ناظر - محافظ - سرپرست - شفادهنده روح - قیم

مسئول موزه


کلمات دیگر: