کلمه جو
صفحه اصلی

founding


ریخته گرى علوم مهندسى : علم ذوب و ریختن فلزات

انگلیسی به فارسی

تاسیس، تاسیس کردن، بنیاد نهادن، ریختن، قالب کردن، ذوب کردن، قالب ریزی کردن، پایه زدن، ساختمان کردن، بر پا کردن، ساختن، تشکیل دادن


انگلیسی به انگلیسی

• establishing, setting up, instituting
involved in the establishment of something
the founding of an organization, tradition, or club is the action of creating it.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] کارگاه

جملات نمونه

1. one of the founding fathers of this university
یکی از بنیانگذاران این دانشگاه

2. The committee held its founding congress in the capital, Riga.
[ترجمه ترگمان]این کمیته کنگره تاسیس خود را در پایتخت ریگا در دست داشت
[ترجمه گوگل]این کمیته کنگره پایه گذاری خود را در پایتخت ریگا برگزار کرد

3. We commemorate the founding of our nation with a public holiday.
[ترجمه ترگمان]ما مراسم تاسیس کشور خود را با تعطیل عمومی جشن می گیریم
[ترجمه گوگل]ما با برگزاری یک تعطیلات عمومی، کشور ما را به رسمیت می شناسیم

4. Mr Arkwright was the moving spirit behind the founding of the union.
[ترجمه ترگمان]آقای Arkwright روحیه ای در حال حرکت پس از تاسیس این اتحادیه بود
[ترجمه گوگل]آقای آرکرایت روح حرکت در پی تشکیل اتحادیه بود

5. John Reith was the founding father of the BBC.
[ترجمه ترگمان]جان Reith پدر موسس بی بی سی بود
[ترجمه گوگل]جان ریث پدر بنیانگذار بی بی سی بود

6. He is founding director of The Conservation Foundation.
[ترجمه ترگمان]او بنیانگذار بنیاد حفاظت است
[ترجمه گوگل]او بنیانگذار بنیاد حفاظت است

7. Her lawyer accused the prosecution of founding its case on insufficient evidence.
[ترجمه ترگمان]وکیل او پی گرد قانونی کردن پرونده خود را به دلیل ناکافی بودن مدارک متهم کرد
[ترجمه گوگل]وکیل او متهم به پیگرد قانونی پرونده او در مورد شواهد کافی است

8. Only the Founding Fathers with their Enlightenment experiments significantly pushed beyond the bounds in colonial times.
[ترجمه ترگمان]تنها پدران موسس با تجربیات Enlightenment به طور قابل توجهی فراتر از حد در زمان استعمار فشار می آوردند
[ترجمه گوگل]فقط پدران بنیانگذاران با آزمایشهای روشنگری خود به طور قابل ملاحظه ای فراتر از مرزهای دوران استعمارگرفتند

9. He even managed to delay the founding declarations on Saturday, despite being whistled and booed from the hall.
[ترجمه ترگمان]او حتی موفق شد اظهارات موسس را روز شنبه به رغم سوت و هو کردن از سالن به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]او حتی موفق به تأخیر اعلامیه های بنیادی در روز شنبه شد، هرچند که از سالن سوت زده و از آن حمایت می کرد

10. In the highest rank come the founding treaties, which are concluded by the Member States.
[ترجمه ترگمان]در بالاترین رتبه معاهدات ایجاد شده توسط کشورهای عضو صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]در بالاترین رتبه، معاهدات پایه ای که توسط کشورهای عضو به تصویب می رسد، آمده است

11. Returning to Community legislation, the founding treaties lay down certain basic rules on the publication and commencement of such texts.
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به قوانین اجتماعی، معاهدات بنیادی برخی قوانین اساسی در مورد انتشار و آغاز چنین متنی را یادداشت کردند
[ترجمه گوگل]با بازگشت به قوانین جامعه، معاهدات بنیادین، مقررات اساسی خاصی را برای انتشار و شروع چنین متون ایفا می کند

12. But none of the Founding Fathers ever went to a party convention.
[ترجمه ترگمان] ولی هیچ کدوم از پدران موسس شرکت نکرده بودن
[ترجمه گوگل]اما هیچ یک از پدران بنیانگذاران تا کنون به کنوانسیون حزب نرسیده اند

13. Both contained good accounts of the founding of the New City.
[ترجمه ترگمان]هر دو شامل حساب های خوبی از تاسیس شهر جدید بودند
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها حساب های خوبی از تاسیس شهر نیویورک داشتند

14. Dottoressa Letts, what was your primary motivation in founding the Accademia?
[ترجمه ترگمان]Dottoressa Letts، انگیزه اصلی شما در تاسیس فرهنگستان چیست؟
[ترجمه گوگل]Dottoressa Letts، انگیزه اصلی شما در ایجاد Accademia چیست؟

پیشنهاد کاربران

عضو افتخاری ( founding member )

اولیه، اغازین، ایجاد ، تاسیس


تشکیل

بنیادین

موسس ، بنیان گذار

اسلاف

افتتاحیه


کلمات دیگر: