کلمه جو
صفحه اصلی

cocoon


معنی : پیله، پیله کرم ابریشم
معانی دیگر : پوشاندن (مثل پیله ی ابریشم)، در میان گرفتن، منزوی کردن، مجزا کردن، (در مورد کرم ابریشم و برخی حشرات دیگر) پیله، گوزه، هر گونه پوشش پیله مانند (مثلا پیله ی تخم برخی عنکبوت ها)، (به ویژه در مورد تجهیزات نظامی) روکش (که هنگام حمل و نقل یا انبار کردن برای حفظ تجهیزات از رطوبت و غیره به کار می رود)، محفظه

انگلیسی به فارسی

پیله، پیله کرم ابریشم


نارون، پیله، پیله کرم ابریشم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fibrous covering produced by immature insects, such as butterfly and moth larvae, to protect them during metamorphosis, or by some spiders to hide their eggs.

(2) تعریف: any of several coverings made to protect something, such as certain plastic films sprayed on unused machinery.

• silky envelope spun by larvae to protect themselves in the pupal stage; any of a number of protective coverings produced by animals
wrap or envelop tightly, insulate
a cocoon is a covering of silky threads made by the larvae of moths and other insects before they grow into adults.
you can use cocoon to describe a safe and protective environment.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پیله. محفظه ای که لارو رشد کرده در آن به حشره کامل تبدیل می شود
[نساجی] پیله کرم ابریشم

مترادف و متضاد

پیله (اسم)
cocoon

پیله کرم ابریشم (اسم)
cocoon

protect with covering


Synonyms: cushion, encase, envelop, insulate, pad, swaddle, swathe, truss, wrap


جملات نمونه

1. He stood there in a cocoon of golden light.
[ترجمه ترگمان]او در یک پیله نور طلایی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود در یک پایه از نور طلایی

2. Love a way out Do not make the cocoon since the stroke.
[ترجمه ترگمان]عشق یک راه خروج را از زمان سکته به خود جلب نکنید
[ترجمه گوگل]راه خروج را دوست داشته اید از سکته مغزی نکنید

3. The baby peered out of its cocoon of blankets.
[ترجمه ترگمان]بچه از cocoon بیرون خزید
[ترجمه گوگل]کودک از پاهایش پتو را دید

4. Doctors cocoon ed the patient in blankets.
[ترجمه ترگمان]پزشکان بیمار را در پتو پوشاندند
[ترجمه گوگل]پزشکان پوسیدگی بیمار را در پتو

5. She was surrounded by the cocoon of a loving family.
[ترجمه ترگمان]او توسط یک خانواده دوست داشتنی احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط پیکان یک خانواده دوست داشتنی احاطه شده بود

6. A silkworm spins a cocoon that can yield 800 metres of pure silk.
[ترجمه ترگمان]کرم ابریشم یک پیله کرم ابریشم را به کار می اندازد که می تواند ۸۰۰ متر ابریشم خالص را به دست آورد
[ترجمه گوگل]یک کرم ابریشم یک پیکان می چرخد ​​که می تواند 800 متر از ابریشم خالص تولید کند

7. You cannot live in a cocoon and overlook these facts.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید در پیله زندگی کنید و این واقعیت ها را نادیده بگیرید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید در یک پیکان زندگی کنید و این حقایق را نادیده بگیرید

8. Not surprisingly, the more layers of the cocoon there are, the greater the protection from dehydration.
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیزی، لایه های بیشتری از پیله وجود دارند که حفاظت از آب بدن بیشتر است
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که لایه های بیشتری از پیکن وجود دارد، از آنجایی که حفاظت از آب کم آب بیشتر است

9. The silkworm spins cocoon.
[ترجمه ترگمان]کرم ابریشم به دور خود می چرخد
[ترجمه گوگل]کرم ابریشم پیچیده است

10. Pheiffer warns that we should not cocoon our daughters, even if it were possible.
[ترجمه ترگمان]Pheiffer هشدار می دهد که ما نباید دختران خود را از بین ببریم، حتی اگر امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]Pheiffer هشدار می دهد که ما نباید دخترانمان را حتی اگر امکان پذیر بود، بگیریم

11. He had rolled through childhood in a warm cocoon of love provided by endless cousins, uncles, aunts and servants.
[ترجمه ترگمان]او در کودکی در پیله گرمی از عشق غلت زده بود که از عموها و عموها و خاله ها و عمو و خاله و خاله جان بداری کرده بود
[ترجمه گوگل]او از دوران کودکی در یک پیکان گرم از عشق که توسط عموزاده های بی پایان، عموها، خاله ها و خادمین خود ارائه شده بود، رانده شده بود

12. Their many tiny cocoons now completely filled the moth cocoon.
[ترجمه ترگمان]many کوچک آن ها اکنون به طور کامل از پیله پروانه ای پر شده بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های کوچک آنها در حال حاضر به طور کامل پرتقال خاردار را پر کرده اند

13. These children live outside the cocoon of the middle class.
[ترجمه ترگمان]این کودکان خارج از پیله طبقه متوسط زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]این کودکان در خارج از پیکان طبقه متوسط ​​زندگی می کنند

14. She entered a cocoon from which a butterfly would emerge on the wedding night.
[ترجمه ترگمان]او وارد یک پیله شد که یک پروانه در شب عروسی پدیدار می شد
[ترجمه گوگل]او وارد یک پیکان شده بود که یک پروانه در شب عروسی ظاهر می شود

15. Annie felt her hand enclosed in a warm cocoon of talcum powder and smooth baby skin.
[ترجمه ترگمان]انی احساس کرد که دستش در یک پیله گرم از پودر طلق و پوست صاف بچه قرار دارد
[ترجمه گوگل]آنی دستش را در یک پودر گرم پودر تالک و پوست صاف کودک احساس کرد

He picked up the baby and cocooned it in a blanket.

او بچه را بلند کرد و در پتویی پیچید.


A teacher who had been cocooned in a remote village and had lost touch with the world.

معلمی که در ده دورافتاده‌ای منزوی شده بود و از دنیا خبری نداشت.


پیشنهاد کاربران

پیله کرم ابریشم


کلمات دیگر: