کلمه جو
صفحه اصلی

bubbling


معنی : فوران کننده

انگلیسی به فارسی

حباب، فوران کننده


دیکشنری تخصصی

[نساجی] قل زدن - جوشیدن

مترادف و متضاد

فوران کننده (صفت)
bubbling, effusive, eruptive

پیشنهاد کاربران

فرآیند قُل قُل کردن!!!!!!

قل قل کنان


صدای قل قل هنگام جوشیدن آب


کلمات دیگر: