کلمه جو
صفحه اصلی

bombast


معنی : جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی: پنبه، پنبک) گزافه گویی، سخن یا نوشته ی خوش ظاهر و توخالی، سخن پرطمطراق، جنس پنبه ای مج، گزافه گویی

انگلیسی به فارسی

کتان، جنس پنبه‌ای (مجازاً) گزافه‌گویی، سخن بزرگ یا قلنبه، مبالغه


بمباران، جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: boastful, pompous, or otherwise overblown utterances.
مشابه: claptrap, heroic, rhetoric

- The senator's comments to the press were full of bombast, but he and his colleagues achieved little in Congress.
[ترجمه ترگمان] نظرات سناتور در مورد مطبوعات پر از مبالغه بود، اما او و همکارانش در کنگره کمی به دست آوردند
[ترجمه گوگل] نظرات سناتور به مطبوعات پر از بمباران بود، اما او و همکارانش کمی در کنگره به دست آوردند

• trite cliches, hackneyed expressions, empty words
bombast is an attempt to impress other people, for example by using long words or behaving in a pompous way.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] کتان - جنس پنبه ای - جنس کتانی

مترادف و متضاد

جنس پنبه ای گزافه گویی (اسم)
bombast

مبالغه (اسم)
bombast, exaggeration, hyperbole, pretentiousness, grandiloquence, tympany

سخن بزرگ یا قلنبه (اسم)
bombast

کتان (اسم)
bombast, linen, wild flax

عبارت سازی (اسم)
rant, bombast, grandiloquence, elocution, eloquence, oratory, prate

جملات نمونه

1. There was no bombast or conceit in his speech.
[ترجمه ترگمان]در کلامش شور و خودبینی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در سخنرانی او هیچ بمباران یا تلخی وجود نداشت

2. His speech was full of bombast.
[ترجمه ایلیا] سخن او سرشار از مبالغه است
[ترجمه ترگمان]سخن او پر از bombast بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او پر از بمباران بود

3. Hence the bombast in the tragedies, and the buffoonery and ribaldry in the comedies.
[ترجمه ترگمان]از این رو مبالغه در تراژدی، و لودگی و ribaldry در کمدی
[ترجمه گوگل]از این رو bombast در تراژدی ها، و boughners و bastard در کمدی

4. I believe deeply in persuasion, not bluster and bombast.
[ترجمه ترگمان]به اعتقاد من، به اعتقاد من، بدون اینکه سر و پا داشته باشیم، نه bluster و bombast
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که عمیقا متقاعد شده است، نه بلستر و بمباران

5. The bombast, the alliteration, the pseudo-erudition that some people back then would take for the real thing.
[ترجمه ترگمان]مبالغه، the، the و erudition که برخی از مردم پس از آن به دنبال چیز واقعی می گردند
[ترجمه گوگل]بمباردار، آلیشیاتور، شبه علمی که برخی از مردم آن را پس می گیرند، برای چیزی واقعی است

6. But Yasha realized that Wolsky's bombast was unnecessary.
[ترجمه ترگمان]اما yasha پی برد که مبالغه Wolsky غیرضروری است
[ترجمه گوگل]اما یاسا متوجه شد که بمبارد Wolsky غیر ضروری است

7. And even Watts, for all his bombast, can be quite self - critical.
[ترجمه ترگمان]و حتی Watts، برای تمام bombast، می تواند کاملا خودمختار باشد
[ترجمه گوگل]و حتی واتس، برای تمام بمباردانش، می تواند بسیار خودخواه باشد

8. And this production, played on a red-carpeted traverse stage, brings out excellently the mixture of bombast and expediency.
[ترجمه ترگمان]و این تولید که بر روی یک مرحله پیمایش با فرش قرمز نقش ایفا می کند، ترکیبی از مبالغه و مصلحت را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]و این تولید، که در مرحله پیاده روی قرمز انجام شده است، به شدت مخلوطی از بمباران و اهمیت را به ارمغان می آورد

9. And once again, the extraordinarily simple underlying truths about this problem have been obscured by political bombast.
[ترجمه ترگمان]و یک بار دیگر، حقایقی بسیار ساده در مورد این مشکل با مبالغه سیاسی احاطه شده است
[ترجمه گوگل]و یک بار دیگر، حقیقت فوق العاده ساده اساسی در مورد این مشکل توسط بمب گذار سیاسی خراشیده شده است

10. Coming in the midst of a presidential campaign, the air attack has generated the inevitable political rhetoric, bombast and pressure.
[ترجمه ترگمان]در میانه مبارزات انتخاباتی، حمله هوایی، شعارهای سیاسی اجتناب ناپذیر، مبالغه و فشار را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]حملات هوایی در میان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، حملات هوائی، شعارهای سیاسی اجتناب ناپذیر، بمباران و فشار را ایجاد کرده است

11. It is a rollicking mock-heroic farce that burlesques the affectations of Restoration and post-Restoration heroic drama with all its bombast and extravagance.
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش مضحک و مسخره است که داستان بازگشت خاندان استوارت و پس از بازگشت به دوران پس از بازگشت را با مبالغه و اغراق بیان می کند
[ترجمه گوگل]این یک افسانه خنده دار قهرمانانه ای است که برلوسکون تاثیرات ترانه و ترانه های قهرمانی پس از ترمیم را با تمام بمباران و عصبانیت خود می داند

12. He also knows that Iranian President Mahmoud Ahmadinejad's threat wipe Israel off the map is bombast.
[ترجمه ترگمان]وی همچنین می داند که تهدید رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، اسرائیل را از نقشه پاک می کند
[ترجمه گوگل]وی همچنین می داند که تهدید محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، اسرائیل را از نقشه خارج می کند

پیشنهاد کاربران

لاف زدن

گنده گویی
گنده گ و ز ی


کلمات دیگر: