1. I still cling to the hope that he's alive.
[ترجمه پریسا] من هنوز به امید زنده بودن او دل بسته ام.
[ترجمه Je suis une jeune fille] من هنوز به این امید دلبستم که او زنده است
[ترجمه ترگمان]من هنوز به امید این امید هستم که او زنده است
[ترجمه گوگل]من هنوز به این امید که زنده ام
2. You can't cling to the past, because no matter how tightly you hold on, it's already gone.
[ترجمه مهشید] تو نمیتونی به گذشته بچسبی - چون مهم نیست چقدر محکم نگهش داشتی - اون قبلا رفته است
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی به گذشته غلبه کنی، چون مهم نیست چقدر محکم نگهش داری، از الان رفته
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به گذشته برسید، زیرا مهم نیست که چقدر محکم نگه دارید، در حال حاضر رفته اید
3. The really great love not stubbornly cling to it,but at the crucial moment just let him free.
[ترجمه ترگمان]عشق واقعی که لجوجانه به آن چسبیده اند، اما در لحظه تعیین کننده، او را آزاد کنید
[ترجمه گوگل]عاشقانه واقعا عاشقانه به آن اعتماد ندارید، اما در لحظات حیاتی فقط او را آزاد کنید
4. She managed to cling on to life for another couple of years.
[ترجمه ترگمان]اون تونسته چند سال دیگه به زندگی ادامه بده
[ترجمه گوگل]او توانست چند سال دیگر زندگی کند
5. He managed to cling on to a ledge 40ft down the rock face.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد تا حدود ۴۰ فوت از روی صخره به پایین بچسبد
[ترجمه گوگل]او موفق به چسبیده به یک لبه 40ft پایین صورت سنگ
6. Members of a family should cling together in times of trouble.
[ترجمه ترگمان]اعضای یک خانواده باید در زمان دردسر به هم بچسبند
[ترجمه گوگل]اعضای خانواده باید با هم درگیر مشکلات شوند
7. The birds cling to the wall and nibble at the brickwork.
[ترجمه ترگمان]پرندگان به دیوار چسبیده اند و به the گاز می زنند
[ترجمه گوگل]پرندگان به دیوار چسبیده و در آجری قرار دارند
8. Some people had to cling to trees as the flash flood bowled them over.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم مجبور بودند همان طور که سیل برق آن ها را از هم انداخته بود به درخت ها چنگ بزنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم باید به درختان چسبیده باشند؛ زیرا سیل های فوری آنها را به هم زدند
9. He had one last hope to cling on to.
[ترجمه ترگمان]آخرین امید را هم داشت که به آن بچسبد
[ترجمه گوگل]او آخرین امیدواری را برای تسلیم شدن داشت
10. Wet clothes cling to the body.
[ترجمه ترگمان]لباس های خیس چسبیده به بدن
[ترجمه گوگل]لباس های مرطوب به بدن می چسبند
11. They still cling to many of the old shibboleths of education.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز به بسیاری از داستان های قدیمی آموزش و تربیت تعلق دارند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز به بسیاری از مدارس قدیمی آموزش می پردازند
12. The whole party will cling to their leader very determinedly.
[ترجمه ترگمان]تمام افراد گروه با عزم جزم به رهبر خود چسبیده اند
[ترجمه گوگل]کل حزب به شدت به رهبر خود نزدیک می شود
13. He had one last hope to cling to.
[ترجمه ترگمان]آخرین امید را هم داشت که به آن بچسبد
[ترجمه گوگل]او آخرین امیدواری برای پیوستن داشت
14. Don't cling to the kerb when you're driving.
[ترجمه ترگمان]وقتی داری رانندگی می کنی به جدول بچسبی
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید، به محاصره نشوید
15. Dark clouds cling to the mountains.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره به کوهستان چسبیده اند
[ترجمه گوگل]ابرهای تیره به کوه ها چسبیده اند