کلمه جو
صفحه اصلی

dropping


معنی : متقاطر
معانی دیگر : انداختن، (هر چیزی که می افتد) افتان، افتانه، پرتابه، پشگل، فضله، پیخال، براز

انگلیسی به فارسی

انداختن


(هرچیزی که می‌افتد) افتان، افتانه، پرتابه


(جمع - سرگین جانوران) تپاله، پشگل، فضله، پیخال، براز


افتادن، متقاطر


انگلیسی به انگلیسی

• letting fall; leaving fallow; falling, descending; declining; something that has dropped

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تخلیه کردن - خالی کردن - ضایعات

مترادف و متضاد

متقاطر (صفت)
dropping, falling in drops

جملات نمونه

1. the dropping of "ly" in the word "slowly" is optional
انداختن "ly" از واژه ی "slowly" اختیاری است.

2. that country is dropping behind its neighbors
آن کشور دارد از همسایه هایش عقب می افتد.

3. Water dropping day by day wears the hardest rock away.
[ترجمه ترگمان]روزی که همه چیز را از دست می دهد، سخت تر از آن است که سنگ را از آن بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]روز به روز آب از بین می رود سخت ترین سنگ را دور می زند

4. Constant dropping wears away a stone.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * تصویر متن زیر تصویر:
[ترجمه گوگل]افت دائمی سنگ را از بین می برد

5. We were still playing at war — dropping leaflets instead of bombs.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز مشغول بازی در جنگ بودیم و به جای بمب، اوراق مشارکت در دست داشتیم
[ترجمه گوگل]ما هنوز در جنگ بازی کردیم - بجای بمب دادن جزوه ها را رها کردیم

6. The apple tree leaned to the field, dropping its flowers on the grass.
[ترجمه ترگمان]درخت سیب به زمین خم شد و گل ها را روی علف ها گذاشت
[ترجمه گوگل]درخت سیب به مزرعه فرود می آید، گل خود را بر روی چمن انداخت

7. Constant dropping wears the stone.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تصویر
[ترجمه گوگل]افت دائمی سنگ را می پوشد

8. She's been dropping subtle hints about what she'd like as a present.
[ترجمه ترگمان]او به چیزهایی که به عنوان هدیه دوست دارد اشاره می کند
[ترجمه گوگل]او نکات ظریف در مورد آنچه که او دوست دارد به عنوان یک حضور است

9. The heat was overwhelming and people were dropping like flies.
[ترجمه ترگمان]گرما طاقت فرسا بود و مردم مثل مگس در حال افتادن بودند
[ترجمه گوگل]گرما شدید بود و مردم مانند مگس ها را رها کردند

10. I was dropping with fatigue and could not keep my eyes open.
[ترجمه ترگمان]از خستگی افتادم و نمی توانستم چشمانم را باز نگه دارم
[ترجمه گوگل]من با خستگی ناپدید شدم و نمی توانم چشم هایم را باز کنم

11. Then she told them she was dropping out of college. That really set the cat among the pigeons.
[ترجمه ترگمان]بعد بهشون گفت که از دانشگاه اومده بیرون اون واقعا گربه هارو گذاشت وسط کبوترها
[ترجمه گوگل]سپس او به آنها گفت که از کالج خارج می شود این واقعا گربه را در میان کبوتر قرار داد

12. He's always dropping off in front of the TV.
[ترجمه ترگمان]او همیشه جلوی تلویزیون از زمین می افتد
[ترجمه گوگل]او همیشه در مقابل تلویزیون می افتد

13. People were dropping like flies in the intense heat.
[ترجمه ترگمان]مردم مثل مگس هایی که در گرمای شدید پرواز می کردند، به زمین می افتادند
[ترجمه گوگل]مردم در گرمای شدید مانند مگس ها رها شدند

14. They are dropping out and trying to find new ways of living.
[ترجمه ترگمان]آن ها دارند پیاده می شوند و سعی می کنند راه های جدیدی برای زندگی پیدا کنند
[ترجمه گوگل]آنها از بین می روند و تلاش می کنند راهی جدید برای زندگی پیدا کنند

پیشنهاد کاربران

سرزدن

ذکرنکردن

پایین آوردن - پایین چرخاندن

بیرون انداختن


کلمات دیگر: