کلمه جو
صفحه اصلی

flyer


معنی : در حال پرواز، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، گردونه تیزرو
معانی دیگر : رجوع شود به: flier، flier : اگهی روی کاغذ کوچک

انگلیسی به فارسی

flier =


( flier =) آگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره آسیاب، درحال پرواز، گردونه تیزرو


فلیکر، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، در حال پرواز، گردونه تیزرو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of flier.

• person or thing which flies; pilot, aviator; small printed notice or advertisement
if a bird or insect is a skilled flyer, it can fly well or quickly.
people who fly aircraft are sometimes referred to as flyers.
a flyer is the same as a handbill; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] آگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره آسیاب، درحال پرواز، گردونه تیزرو گروهی از ژئوفونها که با فاصله معین نسبت به یکدیگر و به صورت دائم (توسط کابل) به هم متصل شده اند، برای مثال در حالت معمول، شش ژئوفون با فاصله 20 فوتی نسبت به یکدیگر به هم متصل شده و سری یا مجموعه ای را تشیکل می دهند که با استفاده از یک بست به کابل اصلی که وظیفه انتقال سینگنال به ابزار ثبت رخدادها را به عهده دارد، متصل می شوند.
[نساجی] ماشین نیم تاب - پرتاب شدن الیاف از روی غلتک فانسی - فلایر - پروانه تاب دهنده نیمچه نخ

مترادف و متضاد

در حال پرواز (اسم)
flier, flyer

اگهی روی کاغذ کوچک (اسم)
flier, flyer

پروانه موتور (اسم)
flier, flyer

پره اسیاب (اسم)
flier, flyer

گردونه تیزرو (اسم)
flier, flyer

person who navigates an aircraft


Synonyms: ace, air person, aviator, flier, jet, navigator, pilot


جملات نمونه

1. To call Michael Lawrence a high flyer would be an understatement.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه به \"مایکل لورنس\" زنگ بزنم خیلی کم تر میشه
[ترجمه گوگل]برای تماس با مایکل لارنس یک آگهی بالا می تواند بسیار کم باشد

2. Newly enrolled members of the Fantastic Flyer program also receive special discounts, coupons and other benefits during the year.
[ترجمه ترگمان]اعضای تازه ثبت نام در این برنامه، تخفیف ویژه، کوپن و مزایای دیگر را در طول سال دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]اعضای جدید برنامه ثبت نام فوق العاده در طول سال نیز تخفیف ویژه، کوپن ها و مزایای دیگر را دریافت می کنند

3. A rusted Radio Flyer wagon carried an unclothed crybaby doll with no legs.
[ترجمه ترگمان]یک واگن مسافربری زنگ زده با لخت لخت، عروسک crybaby را با پا برهنه حمل می کرد
[ترجمه گوگل]واگن رادیو فلیج زنگ زده یک عروسک جادوگر بدون سر و صدا با هیچ پا انجام داد

4. Some one hands out a flyer for Digital Bubblebath, a rave set for next weekend.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها آگهی برای Bubblebath دیجیتال را دست به دست هم می دهند، و برای آخر هفته بعدی یک مجموعه پر آشوب برپا می شود
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها یک فلیکر برای Digital Bubblebath را ارائه می دهند که برای تعطیلات آخر هفته تعیین شده است

5. High flyer: Daredevil Elaine Mitchell is planning a high flying stunt to raise money for multiple sclerosis research.
[ترجمه ترگمان]آگهی بالا: کاپیتان ایلین میچل در حال برنامه ریزی یک شیرین کاری بلند پرواز برای افزایش پول برای research چند گانه است
[ترجمه گوگل]بالا پرواز: Daredevil ایلین میچل در حال برنامه ریزی پرواز شیرین پرواز برای جمع آوری پول برای تحقیقات اسکلروز چندگانه

6. Although by now an excellent flyer, he still showed no interest in using flight as a mode of play.
[ترجمه ترگمان]با اینکه در حال حاضر یک آگهی عالی بود، اما هنوز هیچ علاقه ای به استفاده از پرواز به عنوان یک حالت نمایش نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]اگر چه در حال حاضر یک پرواز بسیار عالی است، او همچنان هیچ علاقه ای به استفاده از پرواز به عنوان یک حالت بازی نداشت

7. The frequent flyer yearns to be grounded.
[ترجمه ترگمان]آگهی مکرر به دنبال ریشه کردن است
[ترجمه گوگل]پرواز مکرر تمایل دارد زمین بیاورد

8. It was good to be a flyer, up above it all, godlike in your vision.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب بود که آگهی باشد، بالای آن، بالای همه آن، خدا مانند your
[ترجمه گوگل]خوب بود که یک آگهی باشد، بالاتر از همه آن، در دید شما، خداحافظ

9. The flyer about the rally is taped to the wall behind the counter.
[ترجمه ترگمان]آگهی در مورد این تجمع روی دیوار پشت باجه ضبط شده است
[ترجمه گوگل]آگهی در مورد این تظاهرات به دیوار پشت شمارنده ضبط شده است

10. He was clumsy, not yet a flyer, but already a good hopper.
[ترجمه ترگمان]او دست و پا چلفتی بود، اما هنوز آگهی نداشت، اما پیش از این کار خوبی بود
[ترجمه گوگل]او دست و پا چلفتی بود، هنوز نه یک پرواز، اما در حال حاضر یک hopper خوب است

11. All great fun for the flyer but not for those inclined to complain about noise pollution.
[ترجمه ترگمان]همه این آگهی برایشان جالب بود، اما نه به خاطر کسانی که مایل بودند در مورد آلودگی و سر و صدا شکایت کنند
[ترجمه گوگل]همه سرگرم کننده برای فلیکر، اما نه برای کسانی که تمایل به شکایت در مورد آلودگی سر و صدا

12. But the 25-year-old flyer made the most of his come-back chance when he starred in last weekend's win at Derby.
[ترجمه ترگمان]اما این آگهی ۲۵ ساله بیش ترین شانس بازگشت او را به ارمغان آورد زمانی که او در مسابقه آخر هفته آخر هفته گذشته در داربی بازی کرد
[ترجمه گوگل]اما تابحال 25 ساله بیشترین شانس بازگشتش را داشت، زمانی که وی در پیروزی آخر هفته گذشته دربی، ستاره دار بود

13. The association has prepared a flyer asking reporters not to exaggerate damage, asserting that not all coastal areas have been hit.
[ترجمه ترگمان]این انجمن یک آگهی برای خبرنگاران آماده کرده است که از خبرنگاران خواسته تا در مورد آسیب اغراق نکنند و تاکید می کنند که تمام مناطق ساحلی مورد اصابت قرار نگرفته اند
[ترجمه گوگل]این انجمن یک فلیکر را تهیه کرده که خبرنگاران را تهدید نمی کند که آسیب بیشتری نداشته باشند، ادعا می کنند که تمام مناطق ساحلی مورد حمله قرار نگرفته اند

14. Frequent Flyer Plan has been one of main means of airlines competition.
[ترجمه ترگمان]برنامه Flyer مکرر یکی از راه های اصلی رقابت خطوط هوایی بوده است
[ترجمه گوگل]برنامه Flyer Frequent یکی از ابزارهای اصلی رقابت های شرکت های هواپیمایی است

15. I knew that a phrase such as "frequent flyer," "hatch-back," or "Jello shot" would in time make a poem sound dated and thus could drastically shorten its shelf life.
[ترجمه ترگمان]من می دانستم که عبارت از جمله \"آگهی مکرر\"، \"باز برگشت\"، یا \"تیری jello\" در زمان به صدا درآمد و در نتیجه می تواند زندگی shelf را به شدت کوتاه کند
[ترجمه گوگل]من می دانستم که جمله ای مانند «پرواز مکرر»، «عقب نشینی کردن» یا «شلیک جلودوری» در زمان ایجاد یک صدای شعر تاریخی بود و بنابراین می توانست عمر مفید آن را به طور چشمگیری کاهش دهد

پیشنهاد کاربران

تراکت

1. [شخص یا چیز ] سریع
2. [عامیانه] قطار سریع السیر

اگهی روی کاغذ کوچک

بروشور

تراکت، بروشور
a small printed notic which is used to advertise a particular company, service, or event

تراکت، بروشور

اعلامیه، اطلاعیه

مسافر هوایی
کسی که با هواپیما سفر می کند

Noun - countable - informal :
خلبان
Pilot


کلمات دیگر: