1. fluffy chickens
جوجه های نرم و پنبه مانند ن
2. fluffy puppies
توله سگ های نرم و پشمالو
3. It's a very fluffy kind of wool.
[ترجمه ترگمان]این یه نوع پشم very
[ترجمه گوگل]این نوع بسیار پشمالو است
4. Beat the mixture until it is light and fluffy.
[ترجمه ترگمان]مخلوط را بزنید تا سبک و کرکی بهتر شود
[ترجمه گوگل]مخلوط را بچرخانید تا نور و کرکی باشد
5. Beat the butter and sugar until soft and fluffy.
[ترجمه ترگمان]کره و شکر را آنقدر بزنید تا نرم و کرکی
[ترجمه گوگل]کره و شکر را تا نرم و کرکی بزنید
6. Beat the butter and sugar together until fluffy.
[ترجمه ترگمان]کره و شکر را تا زمان کرکی با هم بزنید
[ترجمه گوگل]کره و قند را تا زمانی که کرم پودر شده را بشکنید
7. Fluffy white clouds were floating across the sky.
[ترجمه ترگمان]ابره ای سفید پشمالو در آسمان شناور بودند
[ترجمه گوگل]ابرهای سفید پوسیدنی در سراسر آسمان شناور بودند
8. Mix the butter and sugar until fluffy.
[ترجمه پگاه] کره و شکر را تا زمانی که پف کند با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]کره و شکر را تا زمان کرکی مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]کره و شکر را تا کرکی مخلوط کنید
9. Like a leather-clad spanking madam in fluffy carpet slippers, it's less threatening that way.
[ترجمه ترگمان]خانم ویزلی در حالی که نفس نفس می زد گفت: ((مثل یک شلاق چرمی، خانم در حالی که کفش راحتی می پوشد، کم تر از این تهدید کننده است
[ترجمه گوگل]همانند یک خانم دنیای پوشیده از چرم در دمپایی فرش های کرکی، این تهدید به این معنا نیست
10. Lightweight and fluffy, the duvet is ideal for summer use.
[ترجمه ترگمان]سبک سبک (سبک)سبک و سبک (duvet)برای استفاده از تابستان ایده آل است
[ترجمه گوگل]کمربند سبک و کرکی، مناسب برای استفاده در تابستان است
11. A cloud like a fluffy white crocodile basked at the bottom of the vast open fan of fading turquoise sky.
[ترجمه ترگمان]ابری مثل یک تمساح سفید کرکی، در انتهای آن بادبزنی وسیع و وسیع که در حال محو شدن از آسمان فیروزه ای است، دیده می شود
[ترجمه گوگل]یک ابر مانند کروکودیل سفید کرکی در پایین طرفداران گسترده ای از فضای فیروزه ای فرو می ریزد
12. Cream fat and sugar until light and fluffy, add egg and mix in.
[ترجمه ترگمان]خامه، چربی و شکر تا وقتی سبک و کرکی، تخم مرغ و مخلوط را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]کرم چربی و قند تا نور و کرکی، تخم مرغ را اضافه کنید و مخلوط کنید
13. Continue to beat until the mixture is fluffy.
[ترجمه ترگمان]ادامه دهید تا این مخلوط کرکی باشد
[ترجمه گوگل]ادامه تا ضرب و شتم تا زمانی که مخلوط کرکی است
14. Seated on top of it was a fluffy white dog, its red tongue grotesquely hanging out, its head lolling to the side.
[ترجمه ترگمان]در بالای آن یک سگ سفید پشمالو نشسته بود که زبان سرخش به طرز خنده آوری آویزان بود و سرش به پهلو خم شده بود
[ترجمه گوگل]در بالای آن نشسته بود سگ سفید سفید پوشیده بود، زبان قرمز آن به شدت آویزان بود، سرش را به سمت طرفش میچرخاند
15. Among the plastic rats, fluffy animals and copies of the Sun decorating the desks was at least one Labour red rose.
[ترجمه ترگمان]در میان موش های پلاستیکی، حیوانات کرکی و کپی های آفتاب تزئین میزها حداقل یک گل سرخ کارگر بود
[ترجمه گوگل]در میان موش های پلاستیکی، حیوانات کرکی و کپی از خورشید تزئین میزها حداقل یک گل رز قرمز بود