کلمه جو
صفحه اصلی

stub


معنی : ریشه، کوتوله، ته، کنده، ته چک، ته سیگار، ته سوش، تهبلیط، تحلیل بردن، کوبیدن، از بیخ کندن
معانی دیگر : (مداد یا سیگار و غیره) ته، (کوچک) برآمدگی، برجستگی، قلمبه (شدگی)، (علف هرزه و غیره) ریشه کن کردن، از ریشه درآوردن، از ته کندن، (درخت) از بن زدن، از بیخ بریدن (به طوری که ته کنده در زمین باقی بماند)، (پا به ویژه انگشت پا را تصادفا) به چیزی زدن، (معمولا با: out) سیگار را خاموش کردن (با فشردن ته سیگار بر چیزی)، تنه ی درخت (که شاخ و برگ آن را بریده اند)، (قلم) سر پهن، کلفت نویس، میخ کوتاه و کلفت، (ته کنده ی درختان و غیره را از زمین) جمع آوری کردن، (زمین را) از کنده پاک کردن، از بی  کندن، راندن

انگلیسی به فارسی

کنده، ریشه، ته سیگار، تهچک، ته سوش، ته، تهبلیط،کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، راندن، کوبیدن


خرد، ته، ته چک، کنده، ریشه، ته سیگار، ته سوش، تهبلیط، کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، کوبیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a short projection or projecting part; stump.
مشابه: stump

(2) تعریف: a short remainder of a used article such as a cigarette or pencil.
مترادف: butt, stump
مشابه: end, remainder, remnant

(3) تعریف: a short section from which a check, receipt, ticket, or the like can be separated, on which a record of the transaction can be kept.
مشابه: tag, ticket
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stubs, stubbing, stubbed
(1) تعریف: to strike something accidentally with the end of (the toe or foot).

(2) تعریف: to extinguish (a cigar or cigarette) by pressing the end against something (usu. fol. by out).

(3) تعریف: to pull up (weeds or stumps) or clear (land) of stubs.
مشابه: weed

• short projecting part; small piece that remains after use; removable section of a check kept as a record of a transaction; part of a ticket that is returned to the user
accidentally strike one's foot or toe against an object; extinguish by crushing
the stub of a cigarette or a pencil is the short piece which remains when the rest has been used.
the stub of a cheque is the part that you keep as a record of what you have paid for something.
the stub of a ticket for a theatre or cinema performance is the part which you keep when you have gone in to watch the performance.
if you stub your toe, you hurt it by accidentally kicking something.
when someone stubs out a cigarette, they put it out by pressing it against something hard.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] شاخک، قطعه فرعی - استاب، زایده 1. قسمت کوتاهی از خط انتقال، باز یا اتصال کوتاه شده در سر دیگر که به طور موازی با خط انتقال وصل شده است تا امپدانس خط را با آنتن یا فرستنده تطبیق دهد . 2. زایده بیرون آمده به طول یک چهارم طول موجی که پایه عایقی را برای موجبر یا کاواک می سازد .

مترادف و متضاد

ریشه (اسم)
base, stub, germ, ammonium, root, stem, radical, pedigree, background, genesis, theme, germination, stump

کوتوله (اسم)
stub, gnome, atomy, dwarf, homunculus, grub

ته (اسم)
base, stub, bottom, bed, heel, butt, extremity, fundament

کنده (اسم)
stub, stock, clog, timber, block, chunk, bloc, log, chump, logarithm

ته چک (اسم)
stub, foil, counterfoil

ته سیگار (اسم)
stub, snip, stump

ته سوش (اسم)
stub

ته بلیط (اسم)
stub

تحلیل بردن (فعل)
stub, imbibe, undermine, use up, fiddle away

کوبیدن (فعل)
grind, stub, forge, beat, thrash, fustigate, mallet, ram, berry, knock, pummel, flail, drive, bruise, stave, hammer, frap, pash, smite, nail, pound, thresh, whang

از بیخ کندن (فعل)
ablate, stub

stumpy end


Synonyms: butt, counterfoil, dock, remainder, remnant, root, short end, snag, stump, tag, tail, tail end


جملات نمونه

1. the stub of a lamb's horn
برآمدگی شاخ بچه گوسفند

2. ticket stub
ته بلیط

3. a cigar stub
ته سیگار برگ

4. a pencil stub
ته مداد

5. a tail stub
ته دم (که سر آن را بریده اند)

6. Signs across the entrances warn all visitors to stub out their cigarettes.
[ترجمه ترگمان]علائم مربوط به ورودی های ورودی به همه بازدیدکنندگان هشدار می دهد که سیگار خود را خاموش کنند
[ترجمه گوگل]علائم در سراسر ورودی هشدار می دهند همه بازدیدکنندگان به حذف سیگار خود

7. I can't write with this pencil stub.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم با این مداد مداد بنویسم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم با این مداد مداد نوشت

8. The crayon had been worn down to a stub.
[ترجمه ترگمان]مداد شمعی به ته یک ته کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]مداد رنگی پوشانده شده بود

9. She would sit there drawing with the pencil stub.
[ترجمه ترگمان]با ته مداد نقاشی می کرد
[ترجمه گوگل]او نقاشی با مداد مداد نشسته بود

10. He pulled the stub of a pencil from behind his ear.
[ترجمه ترگمان]ته مداد را از پشت گوشش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او قطعه قطعه ای از مداد را از پشت گوشش کشید

11. I can build a simple stub that has an array list as a property, then implement some simple data access methods quickly, as Listing 2 shows.
[ترجمه ترگمان]من می توانم یک ته سیگار ساده بسازم که فهرست آرایه ای به عنوان یک ویژگی داشته باشد، و سپس برخی روش های ساده دسترسی داده را به سرعت اجرا کند، همان طور که لیست ۲ نشان می دهد
[ترجمه گوگل]من می توانم یک خرد ساده داشته باشم که یک لیست آرایه ای به عنوان یک ملک داشته باشد، سپس بعضی از روش های ساده دسترسی به داده ها را سریعا اجرا می کند، همانطور که لیست 2 نشان می دهد

12. The stub is unable to get the remote procedure call handle.
[ترجمه ترگمان]ته ته مونده که کنترل راه کنترل رو بدست بیاریم
[ترجمه گوگل]خرد است قادر به دریافت دسته از روش تماس از راه دور است

13. Next, you'll need to define the file stub, which is the first code called when the Phar file is loaded.
[ترجمه ترگمان]سپس، باید ته سیگار را تعریف کنید، که اولین کد زمانی است که فایل Phar بار می شود
[ترجمه گوگل]بعد، شما نیاز به تعریف فایل خرد است، که اولین کد زمانی که فایل Phar بارگذاری می شود

14. Best for quitting smoking: Stub out the fags on this day and you can survive the temptations of the weekend, US researchers found.
[ترجمه ترگمان]محققان آمریکایی دریافتند که بهتر است سیگار کشیدن را ترک کنید: سیگار را در این روز روشن کنید و شما می توانید از وسوسه های آخر هفته جان سالم به در ببرید
[ترجمه گوگل]محققان آمریکایی بر این باورند که بهترین راه برای ترک ترک سیگار این روزها فاج را می بینید و می توانید از وسوسه های آخر هفته لذت ببرید

15. The vertical slice does not necessarily cover every possible contingency; for example, a vertical slice may not provide error checking or may "stub out" various pieces of the technology.
[ترجمه ترگمان]برش عمودی لزوما هر احتمال احتمالی را پوشش نمی دهد؛ برای مثال، یک برش عمودی ممکن است چک خطا را فراهم نکند و یا ممکن است قطعات مختلف این تکنولوژی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]قطعه عمودی لزوما هر احتمالی احتمالی را پوشش نمی دهد؛ برای مثال، یک تکه عمودی ممکن است کنترل خطا را ارائه نکند یا ممکن است قطعات مختلف تکنولوژی را خالی کند

16. Cross Debugging Agent, including debugging stub, debugging server, ROM Monitor and Rom Emulator, is an important component for the embedded cross debugging system.
[ترجمه ترگمان]عامل Cross متقابل، از جمله stub debugging، سرور debugging و Monitor Emulator، جز مهمی برای سیستم عیب یابی متقاطع جاسازی شده می باشد
[ترجمه گوگل]عامل ناهمگونی صلیب، از جمله ناقص اشکال زدایی، سرور اشکالزدایی، مانیتور ROM و Emulator رم، جزء مهمی برای سیستم اشکال زدایی سیستم تعبیه شده است

a cigar stub

ته سیگار برگ


a pencil stub

ته مداد


a tail stub

ته دم (که سر آن را بریده‌اند)


ticket stub

ته بلیط


the stub of a lamb's horn

برآمدگی شاخ بچه گوسفند


We stubbed up all the weeds.

ما همه‌ی علف‌های هرز را از ریشه کندیم.


He bought the thicket and stubbed its trees.

او بیشه را خرید و درختان آن را از بیخ برید.


I stubbed my toe against the step.

انگشت پایم به پله گرفت.


Afsaneh stubbed her cigarette against her plate.

افسانه سیگار خود را در بشقابش خاموش کرد.


پیشنهاد کاربران

( نرم افزار ) stub methpd یا متد خرده آزمون

استاب متد ( متد خرده آزمون ) یا استاب ( خرده آزمون ) در توسعۀ نرم افزار به قطعه از کدی گفته می شود که به جای دیگر کارکردها و توابع برنامه به کار برده می شوند. یک استاب یا خرده آزمون ممکن است رفتار کد موجود را شبیه سازی کند ( مانند یک روال در یک ماشین از راه دور ) یا جایگزینی موقتی برای کدهایی که قرار است توسعه داده بشوند باشد. خرده آزمون ها بیشتر برای سازگار کردن ( پورت کردن ) ، رایانش توزیع شده ( Distributed computing ) و همین طور توسعه های عمومی نرم افزار و آزمودن ( تست ) استفاده می شود.
استاب یا خرده آزمون یک روتینی است که واقعاً کاری جز اعلان خودش و پارامترهایی که می پذیرد و بازگرداندن مقداری که معمولاً در سناریوهای موفقیت آمیز انتظار می رود انجام نمی دهد. خرده آزمون معمولاً به جای جایبان ها ( placeholder ) برای پیاده سازی یک واسط معلوم به کار می رود که واسط در آن نهایی یا مشخص شده اما پیاده سازی هنوز نهایی نشده است. کد خرده آزمون فقط امکان کامپایل شدن و اتصال با مابقی کد را دارد.


انگشت شست پا ( تصادفی ) به چیزی سفت برخورد کردن I stubbed my toe against the desk انگشت شستم رو به میز کوبیدم

Stub
ته یک چیز
The small remainder of something

به قسمتی از بلیط که بعد از کندن میدن دست مشتری بعنوان رسید گاهی
برای مثال کارت پرواز که دو تیکس موقع سوار شدن جدا میکنن و یگ تیکه پیش خودشون میمونه و اون تکه ایی که به مسافر میدن stubهستش
حالا اونور برا بلیطا کنسرت و سینمام همینجوره. *^____^*
پس میشه برگه رسید بلیط ترجمعش کرد.
the place where I kept movie ticket stubs.
جمله ایی از کتابی که اخیرا ترجمش میکنم. ( ✿◡‿◡ )


[رایانه - نرم افزار] تابع ته رسید - رویه ته رسید

انگشت پا به چیزی کوبیده شدن.

stub ( عمومی )
واژه مصوب: ته‏رسید
تعریف: قسمت باقی‏مانده از هرنوع قبض که مشخصات قبض صادرشده در آن آمده است


کلمات دیگر: