کلمه جو
صفحه اصلی

cough up


1- (به همراه سرفه) بالا آوردن، 2- (عامیانه - به اکراه) دادن، سلفیدن، پرداختن

انگلیسی به فارسی

پرداختن، سلفیدن


سرفه بالا


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to give over (something demanded, esp. money).

- You owe me a hundred bucks! Now cough it up!
[ترجمه رضا] شما یکصد دلار به من بدهکاری! ردش کن بیاد!
[ترجمه ترگمان] ! تو صد دلار بهم بدهکاری حالا سرفه کن!
[ترجمه گوگل] شما صد دلار به من بدهکارید حالا سرفه کن

• (informal) expel something by coughing; give up, relinquish; pay; blurt out suddenly

جملات نمونه

1. I'll have to cough up $000 a year for tuition.
[ترجمه ترگمان]من مجبورم یک سال برای شهریه یک سال سرفه کنم
[ترجمه گوگل]من باید برای سال تحصیلی 000 دلار هزینه کنم

2. You owe me £20. Come on, cough up!
[ترجمه رضا نیکزاد] شما بیست پوند به من بدهکارید. یالله ردش کن بیاد
[ترجمه ترگمان]شما ۲۰ پوند به من بدهکار هستید زود باش، خفه شو!
[ترجمه گوگل]شما 20 پوند را به من بدهکارید بیا، سرفه کن

3. Will this be enough to persuade Congress to cough up?
[ترجمه ترگمان]آیا این برای متقاعد کردن کنگره به سرفه کافی خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این به اندازه کافی برای متقاعد کردن کنگره برای سرفه کردن است؟

4. Come on, cough up: who did it?
[ترجمه ترگمان]زود باش، سرفه کن، چه کسی این کار را کرده؟
[ترجمه گوگل]بیا، سرفه، چه کسی این کار را کرد؟

5. I've just had to cough up £10 for a parking fine.
[ترجمه ترگمان]من فقط باید ۱۰ پوند برای یک پارکینگ به جا می اوردم
[ترجمه گوگل]من فقط مجبور بودم 10 پوند برای جریمه پارکینگ سرفه کنم

6. He will have to cough up £15 for that shirt.
[ترجمه ترگمان]او باید ۱۵ پوند برای این پیراهن عوض کند
[ترجمه گوگل]او باید 15 پوند برای این پیراهن سرفه کند

7. Don't cough up the money until the job's finished.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که کار تمام شود، پول را از دست ندهید
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی را تا زمانی که کار تمام نشده باشد سرخ کنید

8. He could not but cough up his political scandal.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست به خاطر رسوایی سیاسی خود سرفه کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند رسوایی سیاسی خود را سرخ کند

9. He owes us money, but he won't cough up.
[ترجمه ترگمان]او به ما پول بدهکاره، اما سرفه نمی کند
[ترجمه گوگل]او پول ما را بدهکار است، اما او سرفه نخواهد کرد

10. You'll have to cough up three dollars for that ticket.
[ترجمه ترگمان]باید سه دلار برای اون جریمه سرفه کنی
[ترجمه گوگل]شما باید سه دلار برای آن بلیط سرفه کنید

11. Doctors were worried when she started to cough up blood.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به سرفه کردن کرد پزشکان نگران بودند
[ترجمه گوگل]پزشکان هنگام شروع سرفه کردن خون نگران بودند

12. Insurance companies had to cough up £10 million in storm damage claims.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه باید ۱۰ میلیون پوند به ادعای خسارت طوفان به سرفه بپردازند
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه مجبور به پرداخت 10 میلیون پوند در ادعاهای خسارت طوفان شدند

13. Come on, cough up:where've you been?
[ترجمه ترگمان]زود باش، سرفه کن، کجا بودی؟
[ترجمه گوگل]بیا، سرفه تا کجا بودی؟

14. I suppose taxpayers will have to cough up again.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم taxpayers مجبور میشن دوباره سرفه کنن
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مالیات دهندگان مجبور به سرفه کردن دوباره

15. Elsewhere, we were expected to cough up to watch pop pygmies mime to their latest singles.
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، ما انتظار داشتیم که up pygmies pop را به آخرین تک آهنگ آن ها تماشا کنیم
[ترجمه گوگل]در جایی دیگر، ما انتظار داشتیم سرفه کنیم تا پیمانه های پاپ را به آخرین تک آهنگ هایمان تماشا کنیم

دانشنامه عمومی

(به همراه سرفه) بالا آوردن


پیشنهاد کاربران

ناخوشایند، سخت بودن از نظر پرداخت

سَرِ کیسه را شل کردن
عامیانه خودمان میگیم باید بِصُرفی یا میگن باید بیاده شی ( از نظر مالی ) یعنی پول شل کنی

رسیدگی کردن


کلمات دیگر: