کلمه جو
صفحه اصلی

frictionless


بى اصطکاک

انگلیسی به فارسی

اصطکاک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of friction.

• without friction

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بدون اصطکاک - بدون مالش
[ریاضیات] بی اصطکاک، بی مالش

جملات نمونه

1. The suspension of the mirrors must be very frictionless, but strongly damped.
[ترجمه ترگمان]خاموش کردن آینه ها باید خیلی سخت باشد، اما به شدت عرق می کند
[ترجمه گوگل]تعلیق آینه ها باید بسیار اصطکاکی باشد، اما به شدت خنک می شود

2. There is a frictionless hinge at C.
[ترجمه ترگمان]یک لولا frictionless در C وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک لولا اصطکاکی در سی وجود دارد

3. The ITTF has indeed banned all frictionless long pimpled rubbers as from 01 July 200 ? This includes all long pimpled rubbers currently used.
[ترجمه ترگمان]The در واقع همه لاستیک های pimpled long را از ۰۱ ژوئیه ۲۰۰ ژوئیه ممنوع کرده است؟ این شامل لاستیک های بلند مدت است که در حال حاضر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ITTF به طور حتم از اول ژوئیه 200، تمام رطوبت های پرمویی بدون اصطکاک را ممنوع کرده است؟ این شامل تمام رطوبت های دراز مدت که در حال حاضر استفاده می شود

4. A perpetual motion machine would have to be frictionless.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین حرکت دائمی باید بدون احساس هماهنگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک ماشین حرکت دائمی باید اصطکاکی باشد

5. In motion with a fixed frictionless constraint, no work is done by the constraint.
[ترجمه ترگمان]در حرکت با محدودیت ثابت frictionless، هیچ کاری با محدودیت انجام نمی شود
[ترجمه گوگل]در حرکت با یک محدودیت اصطکاک ثابت، هیچ کاری با محدودیت انجام نمی شود

6. It turns so smoothly that it will seem frictionless to any student standing on it.
[ترجمه ترگمان]به طوری که هر دانش آموزی که روی آن ایستاده به نظر برسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که به راحتی به دانشجویانی که بر روی آن ایستاده اند اصطکاکی به نظر می رسد

7. Precise alignment along the bore produces a frictionless movement and long sensor life.
[ترجمه ترگمان]alignment دقیق در امتداد the یک حرکت frictionless و طول عمر سنسور را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]هماهنگ دقیق در امتداد سوراخ باعث حرکت حرارتی و سنسور طول عمر می شود

8. Pulley bearings are frictionless.
[ترجمه ترگمان]bearings pulley
[ترجمه گوگل]یاطاقان توپ، اصطکاکی هستند

9. To the casual observer, the Norwegian capital is a study in frictionless living: clean, well-ordered, civic-minded, affluent yet essentially egalitarian in spirit.
[ترجمه ترگمان]پایتخت نروژ برای ناظر عادی، مطالعه ای در زمینه زندگی frictionless است: تمیز، منظم، مرفه، مرفه، که در عین حال دارای روحیه ای egalitarian است
[ترجمه گوگل]پایتخت نروژ به تماشاگر معمولی، مطالعهی زندگی بدون اصطکاک است: تمیز، مرتب، شهروندی، ثروتمند و در عین حال اساسا مساواتطلبی

10. This applet demonstrates the effect of pressure by considering a gas particle in a frictionless piston.
[ترجمه ترگمان]این برنامک تاثیر فشار را با در نظر گرفتن یک ذره گاز در پیستون frictionless نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این اپلت نشان می دهد اثر فشار با در نظر گرفتن یک ذره گاز در یک پیستون اصطکاک

11. I can do this on a horizontal table, which is frictionless I can do it on an ice surface, which is nearly frictionless and I ignore air drag.
[ترجمه ترگمان]من می توانم این کار را در یک میز افقی انجام دهم، که frictionless است که می توانم آن را روی سطح یخ انجام دهم، که تقریبا frictionless است و کشش هوا را نادیده می گیرم
[ترجمه گوگل]من می توانم این کار را روی یک جدول افقی انجام دهم که اصطکاکی است و من می توانم آن را روی سطح یخ انجام دهم که تقریبا بدون اصطکاک است و من نادیده گرفتن کشیدن هوا

پیشنهاد کاربران

آسیب ناپذیر

در خصوص بازار های مالی به بازاری گفته می شود که اثر مالیات نباشد یا تقارن اطلاعاتی کامل وجود داشته باشد

بدون دردسر

بدون اصطکاک ( در زمینه مالی و اقتصادی )


کلمات دیگر: