کلمه جو
صفحه اصلی

wrap one's head around

پیشنهاد کاربران

To comprehend something that one considers challenging, confusing, or a foreign concept.

سر در آوردن از چیزی
مخصوصا که چالش برانگیز، گیج کننده و مفهومی جدید باشد


کلمات دیگر: