کلمه جو
صفحه اصلی

cloaca


معنی : مجرای فاضل اب، مستراح، مرکز مفاسد اخلاقی
معانی دیگر : گنداب، فاضلاب، چاه مستراح

انگلیسی به فارسی

مجرای فاضلاب، مستراح، (مجازاً) مرکز مفاسد اخلاقی


کلاوا، مستراح، مجرای فاضل اب، مرکز مفاسد اخلاقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: cloacae
مشتقات: cloacal (adj.)
(1) تعریف: a sewer or cesspool.

(2) تعریف: a latrine or privy.

(3) تعریف: the cavity into which the intestinal, urinary, and reproductive tracts open in birds, reptiles, fish, and amphibians.

• sewer; cavity which holds excrement (zoology)

مترادف و متضاد

مجرای فاضل اب (اسم)
channel, sewer, cloaca

مستراح (اسم)
privy, toilet, lavatory, cloaca, loo, latrine, restroom, toilette, john

مرکز مفاسد اخلاقی (اسم)
cloaca

جملات نمونه

1. In the cloaca there are many annular an obvious one divides anus channel and uigenita sinus.
[ترجمه ترگمان]در the، many حلقوی وجود دارد که یک کانال مقعد و سینوس uigenita را جدا می کند
[ترجمه گوگل]در کلاوا، بسیاری از آجیل ها آشکار هستند، کانال انسا و سینوس اوژنیتا را تقسیم می کنند

2. We took the man from the cloaca such as this .
[ترجمه ترگمان]ما اون مرد رو از the مثل این گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما انسان را از این چلوکا مانند این گرفتیم

3. The cloaca is the all-purpose body cavity that reptiles and birds use for copulation, urination, and defecation.
[ترجمه ترگمان]The یک گودال اصلی بدن است که خزندگان و پرندگان برای ادرار کردن، ادرار کردن و defecation استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]کلوچه، حفره ای از بدن است که خزندگان و پرندگان برای مقابله، ادرار کردن و دفع آن استفاده می کنند

4. It originates from the wall of the cloaca directly in front of the vent on the belly side, and curls backwards so the shaft and head lies directly beneath the vent opening.
[ترجمه ترگمان]آن از دیوار of مستقیما در جلو دریچه در قسمت شکمی سرچشمه می گیرد و به عقب خم می شود تا شفت و سر مستقیما زیر دهانه ورودی قرار گیرند
[ترجمه گوگل]آن از دیوار کلاوا به طور مستقیم در مقابل خروجی در سمت شکم، و جلو و عقب به جلو می رود، به طوری که شفت و سر مستقر در زیر باز شدن دریچه قرار دارد

5. Cloaca musk deer glands and mandibular glands are all glandular secretion, and its functions related to mating and reproduction.
[ترجمه ترگمان]غده های چربی گوزن شمالی و غدد mandibular همگی ترشح glandular هستند و وظایف آن مربوط به جفت گیری و تولید مثل است
[ترجمه گوگل]غده گاوی کولاکا مشک و غدد فک پایین ترین قسمت ترشح غدد لنفاوی هستند و عملکرد آن مربوط به جفتگیری و تکثیر است

6. It is highly probable that dinosaurs had a cloaca—as do most birds and reptiles—which is a single opening for urination, defecation, and reproduction.
[ترجمه ترگمان]بسیار محتمل است که دایناسورها یک cloaca داشته باشند - مثل بیشتر پرندگان و خزندگان - که یک دهانه برای ادرار کردن، defecation و تولید مثل است
[ترجمه گوگل]بسیار دشوار است که دایناسورها دارای کلاوا هستند - همانطور که اکثر پرندگان و خزندگان - که یک بار باز برای ادرار، دفع و تولید مثل است

7. Cloaca, or with or without.
[ترجمه ترگمان] cloaca \"، یا با\" or \"یا بدون\"
[ترجمه گوگل]کلاوا، یا با یا بدون

8. The male organs consist of a single continuous testis and a vas deferens terminating in an ejaculatory duct into the cloaca.
[ترجمه ترگمان]اندام های مرد شامل یک بیضه مداوم و یک deferens vas است که به لوله ejaculatory در the منتهی می شود
[ترجمه گوگل]ارگان های مردی شامل یک بیضه تک پیوندی و یک واس دهفرنس که در یک مجرای عضلانی به کلواک پایان می یابند

9. Watching closely, Davies noticed that as the male pecked, the female's cloaca became pink and distended.
[ترجمه ترگمان]از نزدیک به او نگاه می کرد، دیویس متوجه شد که چون مرد نوک تیزی داشت، cloaca زن به صورتی سرخ و متورم شده بود
[ترجمه گوگل]با دقت نگاه کردن، دیویس متوجه شد که به عنوان مرد ناگهانی، کلوچه زن صورتی و پراکنده شده است

10. The mucosal epithelium of rectum transforms into stratified squamous epithelium abruptly at the end of the rectum. The boundary line between rectum and cloaca was very distinct.
[ترجمه ترگمان]بافت پوششی راست روده، به طور ناگهانی در انتهای راست روده، به طور ناگهانی به بافت پوششی ضخیم تبدیل می شود خط مرزی میان راست روده و مقعد بسیار متمایز بود
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم مخاطی رکتوم به طور ناگهانی در انتهای راست روده تبدیل به اپیتلیوم شکمی طبقه ای می شود خط مرزی بین رکتوم و کلاوا بسیار متمایز بود

11. IBD is the unique structure of birds at the top after the cloaca, the wall full of lymphoid tissue.
[ترجمه ترگمان]مورد IBD، ساختار منحصر به فرد پرندگان در بالای بعد از the، دیوار پر از بافت lymphoid است
[ترجمه گوگل]IBD ساختار منحصر به فرد پرندگان در بالای صفحه پس از کلاوا، دیواره پر از بافت لنفی است

12. Cloaca Hotel: there is a hotel rebuilded from beton cloaca in Australia. Sleeping on the comfortable bed, you will think it deserves.
[ترجمه ترگمان]هتل Cloaca: یک هتل hotel از beton cloaca در استرالیا وجود دارد خوابیدن بر روی تخت خواب راحت، شما فکر می کنید که شایسته آن است
[ترجمه گوگل]هتل کلوچه یک هتل از بتون کلاوا در استرالیا بازسازی شده است خواب بر روی تخت راحت، شما فکر می کنید که شایسته است

13. Instead, Ken proposes what we might call housecat-style sex. The female squatted on her forelegs, raising her rear end and pushing her tail to one side, exposing her cloaca.
[ترجمه ترگمان]در عوض، کن پیشنهاد می کند که چیزی که ممکن است به جنس housecat معروف باشد را پیشنهاد می کند زن روی پاهای جلو چمباتمه زد و انتهای عقبی خود را بالا برد و دمش را به یک سو هل داد و cloaca را در معرض دید قرار داد
[ترجمه گوگل]در عوض، کن پیشنهاد می دهد که ما چه می توانیم به عنوان sex-style housecat می نامیم زن بر روی پیشانی او نشسته است، او را به عقب می اندازد و دم خود را به سمت یک طرف می کشد و کلوچه او را می کشد

14. The mucous cells lie in the anterior part of the foregut and cloaca.
[ترجمه ترگمان]سلول های mucous در بخش جلویی \"foregut\" و \"cloaca\" قرار دارند
[ترجمه گوگل]سلول های مخاطی در قسمت قدام پیشانی و کلاوا قرار دارند

پیشنهاد کاربران

به معنی مجرای فاضلاب و در آناتومی دوزیستان ها ، خزندگان ، پرندگان و پستانداران تک سوراخ به معنی مجرای مشترک مخرج ( روده ) تناسلی و ادراری می باشد.

مجرای دفع مهره داران ( پرندگان، ماهی ها و خزندگان )

cloaca ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: پارگین
تعریف: آخرین بخش رودۀ جانوران و بسیاری از ماهیان که مجاری گوارش و ادرار و تولیدمثل به آن باز می شود


کلمات دیگر: