(adjective) الهام بخش، که فکر را بر می انگیزد، فکر برانگیز (adjective) (محاوره) توجه برانگیز، قابل توجه، رغبت برانگیز، شوق برانگیز
inspiring
(adjective) الهام بخش، که فکر را بر می انگیزد، فکر برانگیز (adjective) (محاوره) توجه برانگیز، قابل توجه، رغبت برانگیز، شوق برانگیز
انگلیسی به فارسی
الهام بخش، که فکر را بر می‌انگیزد، فکر برانگیز
(محاوره) توجه برانگیز، قابل توجه، رغبت‌برانگیز، شوق برانگیز
الهام بخش، الهام بخشیدن، دمیدن در، در کشیدن نفس، استنشاق کردن، القاء کردن، نفس عمیق کشیدن، سر غیرت اوردن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: causing an elevation in one's desire to accomplish or create something, or to make a positive change in one's life or attitude.
- The President's speech was so inspiring that it caused a dramatic increase in volunteering in the country.
[ترجمه مهدی] سخنرانی رئیس جمهور چنان شوق برانگیز بود که موجب افزایش قابل ملاحظه ای در فعالیت های داوطلبانه در کشور شد
[ترجمه تعا] سخنان رئیس جمهور به قدری الهام بخش بود که باعث افزایش چشمگیر داوطلبانه در کشور شد
[ترجمه ترگمان] سخنرانی رئیس جمهور به قدری الهام بخش بود که باعث افزایش چشمگیر در داوطلب شدن در کشور شد[ترجمه گوگل] سخنرانی رئیس جمهور چنان الهام بخش بود که موجب افزایش قابل ملاحظه ای در فعالیت های داوطلبانه در کشور شد
- She's an inspiring teacher who has changed the lives of many students.
[ترجمه ترگمان] او یک معلم الهام بخش است که زندگی بسیاری از دانشجویان را تغییر داده است
[ترجمه گوگل] او یک معلم الهام بخش است که زندگی بسیاری از دانش آموزان را تغییر داده است
[ترجمه گوگل] او یک معلم الهام بخش است که زندگی بسیاری از دانش آموزان را تغییر داده است
• motivating, stimulating, animating; encouraging; provoking; breathing in, inhaling
something or someone that is inspiring is exciting and makes you enthusiastic and interested.
something or someone that is inspiring is exciting and makes you enthusiastic and interested.
مترادف و متضاد
rousing
Synonyms: encouraging, inspirational, inspiriting, heartening, enlivening, animating, refreshing, exhilarating, uplifting, moving, stirring, stimulating, motivating, exciting, exalting
جملات نمونه
1. an inspiring teacher was the occasion for her great achievements in science
یک معلم الهام گر سبب دستیابی های عظیم او در علوم شد.
2. The sound of martial music is always inspiring.
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی نظامی همیشه الهام بخش است
[ترجمه گوگل]صدای موسیقی رزمی همیشه الهام بخش است
[ترجمه گوگل]صدای موسیقی رزمی همیشه الهام بخش است
3. None of the leaders seems very inspiring.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از رهبران خیلی اله ام بخش به نظر نمی رسند
[ترجمه گوگل]هیچ یک از رهبران به نظر بسیار الهام بخش نیستند
[ترجمه گوگل]هیچ یک از رهبران به نظر بسیار الهام بخش نیستند
4. His inaugural speech was very inspiring.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی افتتاحیه او بسیار الهام بخش بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی افتتاحیه او بسیار الهام بخش بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی افتتاحیه او بسیار الهام بخش بود
5. Thanks for being an inspiring teacher.
[ترجمه ترگمان]ممنون که معلم اله ام بخش هستی
[ترجمه گوگل]با تشکر از اینکه یک معلم الهام بخش هستید
[ترجمه گوگل]با تشکر از اینکه یک معلم الهام بخش هستید
6. He possesses the quality of inspiring confidence.
[ترجمه ترگمان]او صاحب کیفیت اعتماد به نفس است
[ترجمه گوگل]او دارای کیفیت اطمینان الهام بخش است
[ترجمه گوگل]او دارای کیفیت اطمینان الهام بخش است
7. The inspiring call was issued by the President.
[ترجمه ترگمان]این درخواست اله ام بخش توسط رئیس جمهور صادر شد
[ترجمه گوگل]تماس الهام بخش توسط رئیس جمهور صادر شد
[ترجمه گوگل]تماس الهام بخش توسط رئیس جمهور صادر شد
8. He would be inspiring young people to get into the political fray.
[ترجمه ترگمان]او به جوانان اله ام می دهد که وارد نبرد سیاسی شوند
[ترجمه گوگل]او جوانان را التماس می کند تا به جناح سیاسی برسند
[ترجمه گوگل]او جوانان را التماس می کند تا به جناح سیاسی برسند
9. She has a faculty for inspiring confidence in people.
[ترجمه ترگمان]او یک هییت علمی برای القای اعتماد به نفس افراد دارد
[ترجمه گوگل]او دارای هیات علمی برای الهام بخشیدن به اعتماد به نفس است
[ترجمه گوگل]او دارای هیات علمی برای الهام بخشیدن به اعتماد به نفس است
10. She was an inspiring example to her followers.
[ترجمه ترگمان]او یک نمونه الهام بخش برای پیروان خود بود
[ترجمه گوگل]او نمونه ای الهام بخش برای پیروانش بود
[ترجمه گوگل]او نمونه ای الهام بخش برای پیروانش بود
11. She was one of the most inspiring people I'veever met.
[ترجمه ترگمان]اون یکی از the کسایی بود که من باه اش آشنا شدم
[ترجمه گوگل]او یکی از افراد الهام بخش ترین بود که من ملاقات کردم
[ترجمه گوگل]او یکی از افراد الهام بخش ترین بود که من ملاقات کردم
12. The book is less than inspiring.
[ترجمه ترگمان]این کتاب کم تر الهام بخش است
[ترجمه گوگل]کتاب کمتر از الهام بخش است
[ترجمه گوگل]کتاب کمتر از الهام بخش است
13. The erupting volcano was an awe - inspiring sight.
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشان فوران بزرگی بود
[ترجمه گوگل]آتشفشان آتشفشان، یک چشم انداز هیجان انگیز بود
[ترجمه گوگل]آتشفشان آتشفشان، یک چشم انداز هیجان انگیز بود
14. This inspiring service gave us new heart .
[ترجمه ترگمان]این خدمات الهام بخش به ما قلب تازه ای بخشید
[ترجمه گوگل]این سرویس الهام بخش به ما قلب جدیدی داد
[ترجمه گوگل]این سرویس الهام بخش به ما قلب جدیدی داد
15. An inspiring teacher can stimulate students to succeed.
[ترجمه ترگمان]یک معلم الهام بخش می تواند دانش آموزان را تحریک کند که موفق شوند
[ترجمه گوگل]یک معلم الهام بخش می تواند دانش آموزان را تحریک کند تا موفق شوند
[ترجمه گوگل]یک معلم الهام بخش می تواند دانش آموزان را تحریک کند تا موفق شوند
پیشنهاد کاربران
Effective
ایجاد اشتیاق کردن
الهام بخش، دلگرم کننده، امیدوار کننده
هیجان انگیز
استنشاق کردن، القا کردن
الهام بخش
Motivating and encouraging
کلمات دیگر: