1. make mincemeat of
1- خرد کردن،ریز ریز کردن 2- کاملا شکست دادن یا رد کردن،له و لورده کردن
2. A decent lawyer would have made mincemeat of them in court.
[ترجمه ترگمان]یه وکیل خوب از اونا توی دادگاه چند تا تیکه تیکه کرده
[ترجمه گوگل]یک وکیل مناسب و معقول می تواند از آنها در دادگاه استفاده کند
3. The Prime Minister made mincemeat of his opponent's arguments.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر اظهارات مخالفان خود را تکذیب کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، مخلوطی از استدلال های مخالف خود را ساخت
4. I can imagine a defence lawyer making mincemeat of him if we ever put him up in court.
[ترجمه ترگمان]می توانم تصور کنم که اگر ما او را به دادگاه ببریم، یک وکیل دفاع از او می کند
[ترجمه گوگل]من می توانم یک وکیل مدافع را که قهوه را از او می سازد تصور کنم اگر ما او را در دادگاه قرار دادیم
5. I knew that a good lawyer would make mincemeat of him if I allowed him to give evidence.
[ترجمه ترگمان]من می دانستم که اگر به او اجازه دهم به او مدرک بدهد، یک وکیل خوب از او طرفداری می کند
[ترجمه گوگل]من می دانستم که یک وکیل خوب می تواند از او تجاوز کند، اگر مجاز به ارائه شواهد باشم
6. Stir the brandy into the mincemeat and spoon on to cases.
[ترجمه ترگمان]برندی را به داخل قاشق و قاشق اضافه کنید تا پرونده ها را بریزید
[ترجمه گوگل]براندی را به قاشق و قاشق برنج اضافه کنید
7. She also wants a mincemeat cookie recipe which she saw in a cookbook some 30 years ago.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک دستورالعمل شیرینی را می خواهد که ۳۰ سال پیش در یک کتاب آشپزی دیده بود
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواهد دستور العمل کوکی مینیاتوری که او 30 سال پیش در یک کتاب آشپزی دید
8. This book makes mincemeat of the idea that Reagan was a dunce, amiable or otherwise.
[ترجمه ترگمان]این کتاب mincemeat از این ایده است که ریگان آدم کودن، دوست داشتنی یا غیر عادی است
[ترجمه گوگل]این کتاب باعث می شود قهوه ای از این ایده ای که ریگان به آن علاقه دارد، دوستانه یا غیرقابل تحمل باشد
9. A hostile Public Prosecutor would make mincemeat of her.
[ترجمه ترگمان]یک دادستان عمومی دشمن mincemeat از او خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]دادستان عمومی متخاصم می گوید:
10. It made mincemeat of CoreTest, returning data transfer rates in excess of 5Mb/sec.
[ترجمه ترگمان]این اثر mincemeat of را ساخت، نرخ انتقال داده را در حد بیش از ۵ Mb \/ sec برگرداند
[ترجمه گوگل]این جعبه ساخته شده از CoreTest، نرخ انتقال داده را بیش از 5 مگابایت در ثانیه برمی گرداند
11. Preparation method For the mincemeat, cut the boiled, cooled lemon in half and discard the pips.
[ترجمه ترگمان]روش آماده سازی برای mincemeat، لیمو ترش را به نصف کاهش داده و the را دور می اندازد
[ترجمه گوگل]روش آماده سازی برای چاشنی گوجه فرنگی، لیمو آب جوش داده شده را خنک کرده و نصف آن را خالی کنید
12. The scientist mincemeat of the new atomic theory.
[ترجمه ترگمان]دانشمند mincemeat نظریه اتمی جدید را تایید می کند
[ترجمه گوگل]دانشمند معادن تئوری جدید اتمی
13. She made mincemeat of all his arguments.
[ترجمه ترگمان] اون با همه his تیکه تیکه کرد
[ترجمه گوگل]او از تمام استدلال هایش قهوه ای ساخت
14. And a pound of mincemeat, too.
[ترجمه ترگمان]و یک پوند گوشت قیمه شده هم هست
[ترجمه گوگل]و همچنین یک پوند قنادی
15. Globo Gym's making mincemeat of the Las Vegas Police Department.
[ترجمه ترگمان]سالن ورزش Globo mincemeat از اداره پلیس لاس وگاس است
[ترجمه گوگل]منسوجات ساختمانی Globo Gym از اداره پلیس لاس وگاس