کلمه جو
صفحه اصلی

smattering


معنی : دانش سطحی، معلومات دست وپاشکسته
معانی دیگر : تعداد قلیل، شمار کم

انگلیسی به فارسی

دانش سطحی، معلومات دست وپاشکسته


خنده دار، دانش سطحی، معلومات دست وپاشکسته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small or inadequate amount, esp. of knowledge of a subject.
مشابه: sprinkle

- I know only a smattering of German.
[ترجمه علی جادری] من فقط مقدار کمی زبان آلمانی می دانم.
[ترجمه ترگمان] من فقط یک زبان آلمانی بلدم
[ترجمه گوگل] من فقط می دانم که زبان آلمانی است

• limited knowledge, superficial understanding of something
limited, shallow, superficial (about knowledge)
a smattering of knowledge or information is a very small amount of it.

مترادف و متضاد

دانش سطحی (اسم)
superficiality, smattering

معلومات دست و پا شکسته (اسم)
smattering

small amount


Synonyms: basics, bit, elements, little, modicum, rudiments, smidge, smidgen, soupçon, tad


جملات نمونه

1. There's only a smattering of people who oppose the proposal.
[ترجمه ترگمان]تنها کسانی هستند که با این پیشنهاد مخالفت می کنند
[ترجمه گوگل]تنها افرادی هستند که مخالفت با پیشنهاد را دارند

2. I had acquired a smattering of Greek.
[ترجمه ترگمان]من یک فرهنگ یونانی پیدا کرده بودم
[ترجمه گوگل]من یه خرده یونانی گرفتم

3. He only has a smattering of French.
[ترجمه ترگمان]او فقط به زبان فرانسه صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او فقط کمی فرانسوی دارد

4. The college had a smattering of white students and a top heavy frosting of white administrators.
[ترجمه ترگمان]این کالج هم تعداد کمی از دانش آموزان سفیدپوست و تعدادی از مدیران سفیدپوست را داشت
[ترجمه گوگل]این کالج دانش سطحی از دانش آموزان سفید و یک رویه خامهای کیک یا سنگین بالای مدیران سفید

5. One sees a smattering of them here and there on the otherwise white linen that is set before us.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها آن ها را اینجا و آنجا روی لباس سفید سفیدی می بیند که در مقابل ما قرار دارد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها را در اینجا و آنجا می بیند و روی پارچه ای دیگر که پیش از ما قرار دارد را می بیند

6. Yet there are still a smattering of pop ironists trickling sporadically, lip-first into the fray.
[ترجمه ترگمان]با این حال هنوز هم تعداد کمی از ironists های پاپ وجود دارند که به طور پراکنده و پراکنده از روی لب به داخل نبرد نفوذ می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، هنوز هم پراکنده شدن پرده های طنز پاپی به صورت پراکنده، اولین لب به گریخته است

7. There is, however, a smattering of clean-cut dentists, engineers and teachers thrown in.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعداد smattering از دندانپزشکان، مهندسین و معلمانی که وارد صحنه می شوند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، دندانپزشکان پاکستانی، مهندسین و معلمان پرتاب شده اند

8. There was a smattering of light applause and a barely audible groan from the back.
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق و تشویق به گوش رسید و صدای ناله ضعیفی از پشت به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک ذره ای از اعتراضات نور و یک زخم به سختی قابل شنیدن از پشت وجود داشت

9. It is dangerous that you have a smattering of superficial knowledge on a subject.
[ترجمه ترگمان]بسیار خطرناک است که شما می توانید دانش سطحی زیادی در مورد یک موضوع داشته باشید
[ترجمه گوگل]خطرناک است که شما در مورد یک موضوع پنهانی از اطلاعات سطحی دارید

10. He has a smattering of knowledge about physics.
[ترجمه ترگمان]او دانش smattering در مورد فیزیک دارد
[ترجمه گوگل]او اطلاعاتی در مورد فیزیک دارد

11. People with a smattering of physics may bring up " quantum mechanical vacuum fluctuations "
[ترجمه ترگمان]افرادی که کمی فیزیک دارند ممکن است \"نوسانات مکانیکی کوانتومی\" را ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای فیزیک اندک هستند ممکن است نوسانات خلاء مکانیکی کوانتومی را افزایش دهند

12. David has only a smattering of astronomy.
[ترجمه ترگمان]دیوید تنها تعداد اندکی از ستاره شناسی را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]دیوید تنها یک ذره نجوم است

13. But along with a smattering of more distant background galaxies, the deep image also reveals a curious box-shaped inner halo extending far above and below this galaxy's dusty plane.
[ترجمه ترگمان]اما به همراه a از کهکشان های بسیار دور، تصویر عمیق نیز هاله ای از هاله درونی شکل جعبه را نشان می دهد که در بالا و پایین صفحه غبار گرفته این کهکشان وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما همراه با یک ذره از کهکشان های دورتر کهکشانی، تصویر عمیق نیز نشان می دهد یک هاله داخلی کنجکاو به شکل جعبه ای که به شدت بالا و پایین این هواپیما گرد و غبار کهکشان است

14. I only have a smattering of English.
[ترجمه ترگمان] من فقط یه کم لهجه انگلیسی دارم
[ترجمه گوگل]من فقط زبان انگلیسی دارم

15. Investors appeared to take heart from a smattering of news from banks and the government.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سرمایه گذاران از برخی از اخبار بانک ها و دولت حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران به نظر می رسد از خرد خبر از بانک ها و دولت خسته شده اند


کلمات دیگر: