1. tea plantation
مزرعه ی چای کاری
2. a rubber plantation
درختستان کائوچو
3. a sugar-cane plantation
کلان کشتزار نی شکر
4. His father - in - law is a plantation manager.
[ترجمه شهرزاد] پدرزنش مدیر مجتمع کشاورزی است.
[ترجمه شهرزاد] پدرزنش مدیر یک مجتمع کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]پدر او یک مدیر کشت و زرع است
[ترجمه گوگل]پدرش در قانون یک مدیر کاشت است
5. The plantation owner has possessed himself of a vast piece of land.
[ترجمه ترگمان]صاحب مزرعه صاحب یک قطعه زمین پهناور شده
[ترجمه گوگل]صاحب مزرعه خود را از یک قطعه وسیعی از زمین برخوردار است
6. There sugar - beet plantation areas were expanded to 176000 hectares.
[ترجمه ترگمان]زمین های کشت چغندر قند به ۱۷۶۰۰۰ هکتار وسعت پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]مناطق چمنزاری چغندرقند به 176000 هکتار گسترش یافتند
7. The plantation was devastated by a typhoon.
[ترجمه ترگمان] این کشت زار توسط یه توفان داغون شده
[ترجمه گوگل]کاشت توسط یک توفان ویران شد
8. Plantation owners kept slaves down by refusing them an education.
[ترجمه ترگمان]صاحبان مزارع Plantation با رد کردن آن ها از تحصیل، بردگان را پایین نگه داشتند
[ترجمه گوگل]صاحبان بذرها با دادن تحصیلات خود به آنها دروغ می گویند
9. On the left was a plantation of almond trees.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، یک مزرعه درخت بادام قرار داشت
[ترجمه گوگل]در سمت چپ، کاشت درختان بادام بود
10. In mid-August about 500 citrus plantation workers were dismissed after striking over overtime allowances.
[ترجمه ترگمان]در اواسط ماه آگوست حدود ۵۰۰ هزار کارگر زراعی پس از اعتصاب بیش از حد اضافه کاری مرخص شدند
[ترجمه گوگل]در اواسط ماه اوت، حدود 500 کارگر زنبور عسل مرکبات پس از مقرر بودن بیش از حد مجازات بیش از حد مجاز شدند
11. Magic shop in Plantation, the rat stock sells out nearly before it hits the shelves.
[ترجمه ترگمان]مغازه جادوگری در Plantation، موش صحرایی تقریبا قبل از اینکه به قفسه ها برسد، فروخته می شود
[ترجمه گوگل]مغازه سحر و جادو در Plantation، سهام موش تقریبا قبل از اینکه به قفسه ها برسد، فروخته می شود
12. A couple of men rounded the plantation, going at a run towards the lake.
[ترجمه ترگمان]دو مرد مزرعه را دور زدند و به سوی دریاچه روان شدند
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر از کشتزارها دور می شوند و به طرف دریاچه می روند
13. They built houses like those of the plantation owners they once worked for.
[ترجمه ترگمان]خانه های اربابی را که زمانی برای آن کار می کردند ساختند
[ترجمه گوگل]آنها خانه هایی را مانند کسانی که صاحب مزرعه بودند، ساخته اند
14. Planters Plantation Mix is a combination of almonds, hazelnuts, peanuts and raisins.
[ترجمه ترگمان]Planters Plantation، ترکیبی از بادام، hazelnuts، بادام زمینی و کشمش است
[ترجمه گوگل]Planting Plantation Mix ترکیبی از بادام، فندق، بادام زمینی و کشمش است
15. He will be staying at a coffee plantation on the edge of town.
[ترجمه ترگمان]او در یک مزرعه قهوه در حاشیه شهر خواهد ماند
[ترجمه گوگل]او در کاشت قهوه در لبه شهر اقامت خواهد کرد