1. either die or slay
یا بمیر یا بمیران.
2. he was unwilling to slay the naked soldier
او نمی خواست سرباز غیر مسلح را بکشد.
3. Those old movies still slay me!
[ترجمه ترگمان]اون فیلم های قدیمی هنوز منو میکشه
[ترجمه گوگل]این فیلم های قدیمی هنوز من را می کشند!
4. No, I suppose not. Slay the dragons, feed the poor.
[ترجمه ترگمان]نه، گمان نمی کنم و اژدهاها رو بکش، به فقرا غذا بده
[ترجمه گوگل]نه، فکر نمی کنم اژدها را به قتل برسانید، فقرا را تغذیه کنید
5. The intense cold radiating from the weapon will slay anyone it cuts.
[ترجمه ترگمان]سرمای شدیدی که از اسلحه ساطع می شود کسی را از بین می برد
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی شدید از سلاح باعث کشتن هر کسی خواهد شد
6. Homer says that he felt awe to slay a man who had been taught his divine art by the gods.
[ترجمه ترگمان]هومر می گوید که او از کشتن مردی که هنر الهی او را توسط خدایان آموخته بود احساس احترام می کرد
[ترجمه گوگل]هومر می گوید که او احساس تاسف می کرد که مردی را که توسط خدایان به هنر الهی تعلیم داده شده، کشته شود
7. You'd slay them you would!
[ترجمه ترگمان]تو آن ها را می کشی!
[ترجمه گوگل]شما آنها را می کشید
8. If the Builder slays thine offspring dost thou slay thyself?
[ترجمه ترگمان]اگر the را کشته باشی، خود را به کشتن می دهی؟
[ترجمه گوگل]اگر سازنده فرزند شما را از بین ببرد، تو خود را می کشی؟
9. What does a dragon slayer do now that there are no dragons left to slay?
[ترجمه ترگمان]حالا یه قاتل اژدها داره چی کار می کنه که هیچ اژدها برای کشتن نمونده؟
[ترجمه گوگل]اکنون قاتل اژدها چه کاری انجام می دهد که هیچ اژدها برای کشتن وجود ندارد؟
10. The wicked watcheth the righteous, and seeketh to slay him.
[ترجمه ترگمان]شریر و شریر و درستکار پی می برد که او را بکشد
[ترجمه گوگل]شریران عادل را می بینند و می خواهند او را بکشند
11. Six, I can slay the Jabberwocky.
[ترجمه ترگمان]شش تا، میتونم the رو بکشم
[ترجمه گوگل]شش، من می توانم Jabberwocky را بکشم
12. The revenger of blood himself shall slay the murderer: when he meeteth him, he shall slay him.
[ترجمه ترگمان]انتقام خود را از قاتل خواهد گرفت؛ وقتی که او را به لاکت خواهد رسانید او را می کشم
[ترجمه گوگل]انتقام خون خود قاتل را هنگامی که او را می بیند قتل می کند، او را به قتل رساند
13. They slay the widow and the stranger And murder the orphans.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیوه زن و غریبه را می کشند و یتیم های پرورشگاه را می کشند
[ترجمه گوگل]آنها بیوه و غریبه را می کشند و یتیم را می کشند
14. The government must either slay the living dead or bring them back to health.
[ترجمه ترگمان]دولت باید یا کشته مرده را بکشد یا آن ها را به سلامتی بازگرداند
[ترجمه گوگل]دولت باید یا مرگ مرده ها را بکشد یا آنها را به سلامت بازگرداند
15. They will seize, they will slay me.
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا خواهند کشت، مرا خواهند کشت
[ترجمه گوگل]آنها گرفتار خواهند شد، من را خواهند کشت