کلمه جو
صفحه اصلی

trump


معنی : صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن
معانی دیگر : (برخی بازی های ورق) خال آتو، برتری یا نیروی اندوخته شده برای روز مبادا، (مجازی) ورق برنده، عامل برنده، مثمرثمر، (گاهی جمع با فعل مفرد) ورق های آتو، خال های حکم، ورق آتو (یا حکم) را بازی کردن، حکم زدن، سبقت گرفتن، بردن، برتری یافتن، (عامیانه) آدم خوب، آدم به دردخور، (قدیمی) رجوع شود به: trumpet، در بازی ورق خال اتو، نیروی ذخیره ونهانی

انگلیسی به فارسی

ترامپ، صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن


صدای شیپور، (در بازی ورق) خال اتو، خال حکم ، خالات و بازی کردن، مغلوب ساختن پیشی جستن، آدم خوب،نیروی ذخیره و نهانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in certain card games, a suit or a card of a suit that outranks other suits during a particular hand.

(2) تعریف: some resource that can be held in reserve to use at a moment of need.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trumps, trumping, trumped
(1) تعریف: in certain card games, to win (cards) by using a trump.

(2) تعریف: to surpass or outdo.
مشابه: ace, cap

- He trumped every strategy of mine.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] او هر استراتژی من را خرد کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: trump up
• : تعریف: in certain card games, to play a trump card or to take cards with a trump card.

• playing card belonging to the presently leading suit (cards); suit of cards ranking above the others (cards); last resort, final resource; admired person; trumpet, sound of a trumpet (archaic, poetry)
defeat with a trump, play a trump (cards); outdo
in a game of cards, trumps is the suit with the highest value.
your trump card is the most powerful thing that you can use or do to gain an advantage.

مترادف و متضاد

صدای شیپور (اسم)
blast, clang, trump, tantara

خال حکم (اسم)
trump

ادم خوب (اسم)
trump

مغلوب ساختن پیشی جستن (فعل)
trump

خالاتو بازی کردن (فعل)
trump

جملات نمونه

1. trump up
(برای کسی) پاپوش درست کردن،تهمت زدن،(اتهام و غیره) جعل کردن،بهانه تراشیدن،پرونده سازی کردن

2. a trump can take any card of any other suit
خال حکم می تواند هر ورق از هر خال دیگر را ببرد.

3. play one's trump card
ورق برنده ی خود را بازی کردن

4. oil is the trump which they may bring up during the negotiations
نفت،خال برنده ای است که ممکن است طی مذاکرات عنوان کنند.

5. But then he decided to play his trump card .
[ترجمه ترگمان]ولی بعدش تصمیم گرفت که با برگ برنده بازی کنه
[ترجمه گوگل]اما پس از آن او تصمیم گرفت بازی کارت صدای او را

6. He took my ace with a low trump.
[ترجمه ترگمان]اون ایس من رو با شیپورش
[ترجمه گوگل]او یک لحظه تنهایی را با کمترین زمان به دست آورد

7. I had to play a trump to win the trick.
[ترجمه شیرین زمانی] برای بردن بازی مجبور بودم یه برگ برنده رو کنم.
[ترجمه ترگمان] من باید یه برگ برنده بازی می کردم تا این حقه رو ببرم
[ترجمه گوگل]من مجبور بودم یک ترفند را برای فریب به دست بیاورم

8. Anthea was about to play her trump card - without her signature none of the money could be released.
[ترجمه ترگمان]anthea قصد داشت کارت برنده خود را بازی کند - بدون امضای او هیچ کدام از این پول را نمی توان آزاد کرد
[ترجمه گوگل]Anthea در مورد بازی کارت صدای جیر جیر خود را - بدون امضا هیچ یک از پول می تواند آزاد شود

9. Vienna's trump cards include concerts in the palaces where Mozart made music.
[ترجمه ترگمان]کارت برنده وین شامل کنسرت ها در کاخ هایی است که موتسارت در آن موسیقی درست می کرد
[ترجمه گوگل]ترانه های وین شامل کنسرتی در کاخ های که موتزارت موسیقی ساخته است

10. He played a trump.
[ترجمه ترگمان]اون با برگ برنده بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او یک صدای زنگ زد

11. They hold all the trump cards .
[ترجمه ترگمان]آن ها همه ورق برنده را نگه می دارند
[ترجمه گوگل]آنها تمام کارت های صدای تیراندازی را نگه می دارند

12. She played a trump.
[ترجمه ترگمان]اون یه برگ برنده بازی کرد
[ترجمه گوگل]او بازی کرد

13. Luckily, I drew a trump.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، من برگ برنده شدم
[ترجمه گوگل]خوشبختانه من یک صدای زنگ زدم

14. That night, though, our sincerity was our trump card.
[ترجمه ترگمان]اون شب، با این وجود، صداقت ما برگ برنده ما بود
[ترجمه گوگل]این شب، هرچند، صداقت ما کارت صدای ما بود

A trump can take any card of any other suit.

خال حکم می‌تواند هر ورق از هر خال دیگر را ببرد.


Oil is the trump which they may bring up during the negotiations.

نفت، خال برنده‌ای است که ممکن است طی مذاکرات عنوان کنند.


Ahmad was sent to prison on a trumped-up charge.

احمد به‌دلیل اتهام دروغین به زندان افتاد.


اصطلاحات

play one's trump card

ورق برنده‌ی خود را بازی کردن


trump up

(برای کسی) پاپوش درست کردن، تهمت زدن، (اتهام و غیره) جعل کردن، بهانه تراشیدن، پرونده‌سازی کردن


پیشنهاد کاربران

معنی بریدن هم دارد.

مغلوب ساختن، پیشی جستن، آدم خوب، نیروی ذخیره، در ورق بازی هم از این اصطلاح استفاده می شود ( خال حکم ) .

a helpful or admirable person.

Trumpدر سیاست نام رئیس جمهور آمریکاست

غلبه کردن

برگ برنده _ عامل پیروزی

رئیس جمهور سابق آمریکا

در بازی پاسور معنی خال حکم را می دهد.

پروفسور خلیلی ما واقعا مدیون اطلاعات شما هستیم خخخ

رو دست کسی آوردن، رو دست کسی زدن ( کار بهتری ارائه دادن )


کلمات دیگر: