کلمه جو
صفحه اصلی

aspiring


معنی : مشتاق
معانی دیگر : (از ته دل) آرزومند، (سخت) مشتاق، خواهان، رویاگرای، رویاگرای aspiring to become an actor سخت آرزومند هنرپیشه شدن aspiring writers نویسندگان بلندپرواز

انگلیسی به فارسی

(از ته دل) آرزومند، (سخت) مشتاق، خواهان، رؤیاگرای


مشتاق


انگلیسی به انگلیسی

• ambitious, having high goals; rising high, soaring

مترادف و متضاد

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

hopeful


Synonyms: ambitious, aspirant, eager, eager beaver, endeavoring, enthusiastic, impassioned, longing, on the make, striving, wishful, would-be, zealous


جملات نمونه

1. aspiring to become an actor
سخت آرزومند هنرپیشه شدن

2. aspiring writers
نویسندگان بلندپرواز

3. It tells the story of an aspiring young man's attempt to rise above the squalor of the street.
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان تلاش یک مرد جوان آرزو برای بالا رفتن از کثیفی خیابان را بازگو می کند
[ترجمه گوگل]این داستان داستان تلاش مرد جوان مبنی بر صعود به بالای خیابان است

4. Aspiring musicians must practise many hours a day.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان مشتاق باید چندین ساعت در روز تمرین کنند
[ترجمه گوگل]نوازندگان متعهد باید چند ساعت در روز تمرین کنند

5. He came from an aspiring working-class background.
[ترجمه ترگمان]او از یک پس زمینه مشتاق کار آمد
[ترجمه گوگل]او از یک پس زمینه طبقه کارگر مشتاق بود

6. Many aspiring young artists are advised to learn by copying the masters.
[ترجمه ترگمان]به بسیاری از هنرمندان جوان مشتاق توصیه می شود که با کپی کردن استادان یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از هنرمندان جوان مشتاق توصیه به کپی کردن کارشناسی ارشد هستند

7. The number of aspiring candidates increased in the 1970s, but so too did the number of seats fought.
[ترجمه ترگمان]تعداد نامزدهای مشتاق در دهه ۱۹۷۰ افزایش یافت، اما تعداد کرسی ها در آن نیز زیاد بود
[ترجمه گوگل]تعدادی از نامزدهای مشتاق افزایش در دهه 1970، اما همچنین تعداد کرسی های جنگیدند

8. Lost mail Job prospects for aspiring pilots have been dealt another blow this autumn.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز شغلی از دست رفته برای خلبانان آرزو در پاییز امسال ضربه دیگری به همراه داشته است
[ترجمه گوگل]نامه های از دست رفته فرصت های شغلی برای خلبانان مشتاق در این پاییز دیگر ضربه زده اند

9. She was a struggling writer aspiring to fame.
[ترجمه ترگمان]او نویسنده ای بود که مشتاق شهرت بود
[ترجمه گوگل]او نویسنده ای در حال مبارزه برای شهرت بود

10. An aspiring politician by the name of Elizabeth Maginnis acted as secretary.
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار مشتاق به نام الیزابت Maginnis به عنوان منشی عمل کرد
[ترجمه گوگل]یک سیاستمدار مشتاق به نام الیزابت مگنینی به عنوان وزیر امور خارجه عمل کرد

11. Hamlet re-visited, or Art aspiring to the condition of group therapy for the chattering classes?
[ترجمه ترگمان]هملت به دیدن، می رود، یا آرت مشتاق شرایط درمان گروهی برای کلاس های chattering است؟
[ترجمه گوگل]هملت مجددا بازدید کرد، یا هنری که به شرایط گروهی درمانی برای کلاسهای چتیرین علاقه مند است؟

12. Isabel, an aspiring photographer, turns her considerable charm on the boyish Alex to let her go in ahead of him.
[ترجمه ترگمان]ایزابل، یک عکاس مشتاق، جذابیت قابل توجهی در مورد الکس داشت که اجازه می داد او پیشاپیش او برود
[ترجمه گوگل]ایزابل، یک عکاس مشتاق، جذابیت قابل توجه خود را در آلکسی پسرانه تبدیل می کند تا او را از او دور کند

13. Sir Adrian believes that today young people aspiring to careers in industry should seriously think about setting up their own small firms.
[ترجمه ترگمان]سر آدریان معتقد است که امروزه جوانان مشتاق به حرفه در صنعت باید به طور جدی در مورد ایجاد شرکت های کوچک خود فکر کنند
[ترجمه گوگل]سر آدرین معتقد است که امروز جوانانی که در زمینه کار حرفه ای در صنعت کار می کنند، باید به طور جدی در مورد ایجاد شرکت های کوچک خود فکر کنند

14. So goes life for an aspiring teen-age pop star who still wants to play baseball in his senior year of high school.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زندگی برای یک ستاره پاپ نوجوان، که هنوز هم می خواهد در سال آخر دبیرستان بیسبال بازی کند، ادامه دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین برای یک ستاره پاپ سنین نوجوانی که هنوز خواهان بازی بیس بال در سال تحصیلی ابتدایی دبیرستان است، زندگی می کند

aspiring to become an actor

سخت آرزومند هنرپیشه شدن


aspiring writers

نویسندگان بلندپرواز


پیشنهاد کاربران

جویای نام ، آرزومند، مشتاق از ته دل

مشتاق از ته دل. خوشحالی پروازی

مشتاق از ته دل
I'm looking forword to seeing you again
چشم انتظار دیدار مجدد شما هستم یا مشتاق دیدار مجدد تو هستم

آرزومند ، مشتاق از ته دل ♥️
A heartbeat to see and meet you Eagerly looking forward to seeing you on the moon
Meeting you is a heartfelt ambition in your manhood embrace
ضربان قلبم برای دیدن و ملاقات باشما مشتاقانه در انتظار دیدن روی ماه شماست
ملاقات با شما یک آرزوی قلبی وبلند پروازی عشق صمیمانه در آغوش مردانگی شما است

بلندپرواز

تازه کار، به دنبال شروع یک حرفه یا فعالیت جدید: Aspiring musician


کلمات دیگر: