1. only a madman would adventure down this steep mountain
فقط یک آدم دیوانه با پایین رفتن از این کوه پرشیب جان خود را به خطر می اندازد.
2. he was a man full of adventure
او مردی پرماجرا (اهل ماجراجویی) بود.
3. i was ready to embark upon any adventure
آماده ی دست زدن به هر ماجرایی بودم.
4. don quixote sallied out the fort in search of adventure
دون کیشوت در جستجوی ماجرا از قلعه خارج شد.
5. When you're a child, life is one big adventure.
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه هستید، زندگی یک ماجرای بزرگ است
[ترجمه گوگل]وقتی یک کودک هستید، زندگی یک ماجراجویی بزرگ است
6. These adventure films are pure escapism.
[ترجمه ترگمان]این فیلم های ماجراجویانه، escapism خالص هستند
[ترجمه گوگل]این فیلم های ماجراجویی، فرقه ای خالص هستند
7. You are my most adventure youth dream.
[ترجمه M] تو بزرگترین رویای ماجراجویی دوران جوانی من هستی
[ترجمه ترگمان]تو بزرگ ترین ماجراجویی دوران جوانی من هستی
[ترجمه گوگل]شما بیشتر رویا جوانان ما هستید
8. I set off for a new adventure in the United States on the first day of the new year.
[ترجمه ترگمان]برای یک ماجراجویی جدید در ایالات متحده در اولین روز سال نو شروع کردم
[ترجمه گوگل]من در اولین روز از سال جدید برای یک ماجراجویی جدید در ایالات متحده شروع به کار کردیم
9. Popper described science as the greatest adventure in the world.
[ترجمه ترگمان]Popper علم را بزرگ ترین ماجراجویی در جهان توصیف کرد
[ترجمه گوگل]پوپر علم را به عنوان بزرگترین ماجراجویی در جهان توصیف کرد
10. The reader of adventure stories wants romance and vicarious excitement.
[ترجمه ترگمان]خواننده داستان های ماجراجویانه خواستار عشق و هیجان جانشین شده می باشد
[ترجمه گوگل]خواننده داستان های ماجراجویی می خواهد عاشقانه و هیجان مجردی باشد
11. We had a little adventure yesterday.
[ترجمه ترگمان] دیروز یه ماجراجویی کوچیک داشتیم
[ترجمه گوگل]دیروز ما یک ماجراجویی کوچک داشتیم
12. For me life has got to be an adventure. Enjoy every minute of it.
[ترجمه ترگمان]برای من زندگی باید ماجراجویی باشه از هر دقیقه اش لذت ببر
[ترجمه گوگل]برای من زندگی باید یک ماجراجویی باشد از هر دقیقه ی آن لذت ببر
13. Life is either a daring adventure or nothing at all. Helen Keller
[ترجمه ترگمان]زندگی یا ماجراجویی جسورانه ای یا هیچ چیز دیگه ای نیست \"هلن کلر\"
[ترجمه گوگل]زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه یا هیچ چیز دیگری نیست هلن کلر
14. My researches into adventure holidays were very fruitful.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات من در زمینه تعطیلات ماجراجویی خیلی مفید بود
[ترجمه گوگل]تحقیقات من به تعطیلات ماجراجویی بسیار سودآور بود
15. It is foolish to haphazardly adventure.
[ترجمه ترگمان]بدون نظم و ترتیب کار احمقانه ای است
[ترجمه گوگل]این حادثه بی نظیر است
16. Adventure is a state of mind and spirit. It comes with faith, for with complete faith, there is no fear of what faces you in life or death.
[ترجمه ترگمان]ماجراجویی یک حالت ذهنی و روحی است با ایمان کامل است، زیرا با ایمان کامل، هیچ ترسی از آنچه در زندگی یا مرگ وجود دارد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]ماجراجویی حالت ذهنی و روحی است این با ایمان می آید، زیرا با ایمان کامل، هیچ ترس از آنچه در زندگی یا مرگ با شما مواجه می شود وجود ندارد
17. The biggest adventure you can take is to live the life of your dreams.
[ترجمه M] بزرگترین ماجراجویی که می توانید انجام بدهید زندگی کردن در دنیای رویاهایتان است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین ماجراجویی که می توانید بگیرید این است که زندگی رویاهای خود را زندگی کنید
[ترجمه گوگل]بزرگترین ماجراجویی که می توانید انجام دهید زندگی زندگی رویاهای شما است
18. He roved over the sea in search of adventure when he was young.
[ترجمه M] او وقتی جوان بود در دریا به دنبال ماجراجویی می گشت
[ترجمه ترگمان]وقتی جوان بود، در جستجوی ماجرا به دنبال ماجرا می گشت
[ترجمه گوگل]وقتی جوان بود او بیش از دریا به دنبال ماجراجویی بود