کلمه جو
صفحه اصلی

italy


کشور ایتالیا (پایتخت: رم - 301223 کیلومتر مربع)، ایتالیا، ایطالیا

انگلیسی به فارسی

ایتالیا


ایتالیا،ایطالیا،ایتالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a southern European country that occupies a boot-shaped Mediterranean peninsula and several adjacent islands.

• country in western europe, italian republic
the italian republic is a country in southern europe. it includes the islands of sicily, sardinia, and elba. mussolini, the leader of the fascist party, came to power in 1922. italy was allied with germany in the second world war, until it was invaded by the allies in 1943. the modern state was founded in 1946. italy is a member of the council of europe, the european union, and nato. oscar luigi scalfaro, of the christian democrats (dc), became president in 1992. following widespread corruption scandals and a reform of the electoral system, in 1994 a newly formed right-wing coalition, the national alliance won elections. the coalition consisted of silvio berlusconi's forza italia, the federalist northern league, and a neo-fascist party, the italian social movement. silvio berlusconi became prime minister. textiles and clothing, metals, cars, fruit, and wine are important exports. tourism is an important industry.

جملات نمونه

1. Before I forget, there was a call from Italy for you.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه یادم بره یه تماس از ایتالیا برای تو بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه فراموش کنم، از ایتالیا برای شما تماس گرفته شد

2. Gray is thought to be in hiding near the France/Italy border.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که گری در نزدیکی مرز فرانسه \/ ایتالیا مخفی شده باشد
[ترجمه گوگل]فکر می کنم خاکستری در نزدیکی مرز فرانسه / ایتالیا پنهان شده است

3. We went to Italy on our honeymoon.
[ترجمه ترگمان] ماه عسل رفتیم ایتالیا
[ترجمه گوگل]ما در ماه عسل به ایتالیا سفر کردیم

4. I love Italy, especially in summer.
[ترجمه ترگمان]ایتالیا را به خصوص در تابستان دوست دارم
[ترجمه گوگل]من ایتالیا را دوست دارم، مخصوصا در تابستان

5. She's gone to Italy on a special assignment.
[ترجمه Setayesh-Arya] او برای یک ماموریت ویژه به ایتالیا رفته است
[ترجمه ترگمان]او با یک ماموریت ویژه به ایتالیا رفته است
[ترجمه گوگل]او به یک تخصیص ویژه به ایتالیا رفته است

6. In Italy people hardly ever cohabit.
[ترجمه ترگمان]در ایتالیا مردم به سختی cohabit می کنند
[ترجمه گوگل]در ایتالیا مردم به سختی هم زندگی می کنند

7. These spices were first brought to Italy from the East in medieval times.
[ترجمه ترگمان]این ادویه برای نخستین بار در دوران قرون وسطی از شرق به ایتالیا آورده شد
[ترجمه گوگل]این ادویه ها برای اولین بار در قرون وسطی از شرق به ایتالیا آورده شده است

8. The refugees were put in camps in Italy before being resettled.
[ترجمه ترگمان]پناهندگان قبل از این که اسکان داده شوند در اردوگاه های ایتالیا قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پناهندگان قبل از اسکان در اردوگاه ها در ایتالیا قرار گرفتند

9. The game was transmitted live in Spain and Italy.
[ترجمه ترگمان]این بازی در اسپانیا و ایتالیا پخش شد
[ترجمه گوگل]این بازی در اسپانیا و ایتالیا پخش شد

10. We had a super time in Italy.
[ترجمه ترگمان] ما یه زمان فوق العاده تو ایتالیا داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در ایتالیا زمان فوق العاده ای داشتیم

11. Italy consolidated their lead with a second goal.
[ترجمه ترگمان]ایتالیا با هدف دوم خود را تحکیم بخشید
[ترجمه گوگل]ایتالیا گل دوم خود را به ثمر رساند

12. She is known in Italy for a number of minor roles in films.
[ترجمه ترگمان]او در ایتالیا برای تعدادی از نقش های کوچک در فیلم شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او در ایتالیا برای تعدادی نقش جزئی در فیلم شناخته شده است

13. Switzerland lies between France, Germany, Austria and Italy.
[ترجمه ترگمان]سوییس بین فرانسه، آلمان، اتریش و ایتالیا قرار دارد
[ترجمه گوگل]سوئیس بین فرانسه، آلمان، اتریش و ایتالیا قرار دارد

14. He's a French national working in Italy.
[ترجمه ترگمان]او یک تبعه فرانسه است که در ایتالیا کار می کند
[ترجمه گوگل]او یک مهاجر فرانسوی است که در ایتالیا کار می کند


کلمات دیگر: