کلمه جو
صفحه اصلی

don


معنی : سالار، آقا، لرد یا نجیب زاده، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، برتن کردن
معانی دیگر : رودخانه ی دون (در روسیه)، عنوان احترام آمیز اسپانیایی (معادل: sir انگلیسی) که پیش از نام می آید، نجیب زاده ی اسپانیایی، آدم برجسته، (عامیانه - در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج انگلستان) استاد، استاد راهنما، (جامه) پوشیدن، (پارچه ی به خصوصی را) به تن کردن، اقا

انگلیسی به فارسی

آقا، لرد یا نجیب‌زاده، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، بر تن کردن


خدایا، آقا، لرد یا نجیب زاده، سالار، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، برتن کردن


انگلیسی به انگلیسی

• title of courtesy used when addressing a man (spanish); spanish nobleman or gentleman; head or fellow of a university (british)
put on clothing, wear, cover oneself
a don is a lecturer at oxford or cambridge university.
if you don a piece of clothing, you put it on; a literary use.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] قرار دادن بوبین داخلی روی ماشین جهت بوبین پیچی

مترادف و متضاد

سالار (اسم)
principal, head, chief, leader, headman, chieftain, don, sheik, sheikh, goodman, patriarch

آقا (اسم)
gaffer, monsieur, don, sir, gentleman, mister, gent, seigneur, esquire, seignior, signor, hidalgo, padrone, sahib

لرد یا نجیب زاده (اسم)
don

رئیس یا استاد یا عضو دانشکده (اسم)
don

پوشیدن (فعل)
hide, cover, put on, overlay, don, wear, endue, enshroud, indue

برتن کردن (فعل)
put on, don

clothe


Synonyms: enrobe, put on, dress, wear


جملات نمونه

Don Pedro

جناب پدرو


1. Don’t put off what you can do today till tomorrow.
[ترجمه تینا] کاری که امروز میتوانی انجام بدی تا فردا ننداز
[ترجمه ترگمان]کاری که امروز می تونی انجام بدی رو کنار نذار تا فردا
[ترجمه گوگل]امروز روز تا فردا کاری را انجام ندهید

2. Don’t throw out the baby with the bath water.
[ترجمه ترگمان]بچه را با آب حمام بیرون نکنید
[ترجمه گوگل]بچه را با آب حمام نکنید

3. If a donkey brays at you, don’t bray at him.
[ترجمه ترگمان]اگر یک الاغ در حال عرعر کردن با شما عرعر می کند، bray نکنید
[ترجمه گوگل]اگر یک خر از شما سر بزند، به او دروغ نگو

4. Don’t throw away the apple because of the core.
[ترجمه ترگمان]سیب را به خاطر هسته دور نکنید
[ترجمه گوگل]به دلیل هسته، سیب را دور نیندازید

5. Don’t look upon the vessel(sentence dictionary), but upon that which it contains.
[ترجمه ترگمان]به کشتی نگاه نکنید (فرهنگ لغت را)، اما بر روی آن که حاوی آن است
[ترجمه گوگل]بر روی کشتی (فرهنگ لغت جمله) نگاه نکنید، اما بر آن چیزی که در آن وجود دارد

6. Don’t trifle away your time.
[ترجمه ترگمان]- وقتت رو تلف نکن
[ترجمه گوگل]وقت خود را از دست ندهید

7. Don’t put the cart before the horse.
[ترجمه ترگمان]گاری رو بذار پیش اسب
[ترجمه گوگل]سبد خرید را قبل از اسب نگذارید

8. If you don’t enter a tiger’s den, you can’t get his cubs.
[ترجمه ترگمان]اگر وارد لانه یک ببر نشی، نمی تونی بچه هاش رو بگیری
[ترجمه گوگل]اگر شما یک ببر را وارد نکنید، می توانید توله های او را دریافت نکنید

9. Don’t swap horses when crossing a stream.
[ترجمه ترگمان]وقتی از نهر گذشتند، اسب ها را عوض نکن
[ترجمه گوگل]اسب ها را هنگام عبور از جاده ها مبادله نکنید

10. Clothes don’t make the man.
[ترجمه ترگمان]لباس ها این مرد را می سازند
[ترجمه گوگل]لباس مرد را نمی سازد

11. Don’t make any noise while you work, but use your brain.
[ترجمه حسنا رستم پور] وقتی کار میکنید سر و صدا نکن ولی از مغزت استفاده کن
[ترجمه ترگمان]وقتی کار می کنی سر و صدا نکن، اما از مغزت استفاده کن
[ترجمه گوگل]در حالی که شما کار می کنید هیچ سر و صدایی ایجاد نمی کنید، اما از مغز خود استفاده کنید

12. Don’t put off till tomorrow what should be done today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری را که باید امروز انجام شود موکول نکنید
[ترجمه گوگل]تا فردا نباید روزه بگیرد

13. Don’t let the grass grow under your feet.
[ترجمه محمد] آب دستته بزار زمین و بیا
[ترجمه ترگمان]نگذار علف ها زیر پای تو رشد کنند
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید چمن زیر پای شما رشد کند

14. Don’t judge men or things at first sight.
[ترجمه ترگمان]در نظر اول درباره مردها و چیزهایی قضاوت نکن
[ترجمه گوگل]مردان و چیزها را در نگاه اول قضاوت نکنید

15. Two wrongs don’t make a right.
[ترجمه ترگمان]دو اشتباه درست نیست
[ترجمه گوگل]دو اشتباه حق ندارند

I donned my academic robes.

من لباس استادی خود را پوشیدم.


When we arrived, she quickly donned a welcoming smile.

به محض ورود ما، با لبخندی از ما استقبال کرد.


پیشنهاد کاربران

با دم شیر بازی نکن

زیاده روی نکن

این یکی رو دیگه گند نزن

●رهبر یک گروه مافیایی
●پوشیدن کت یا کلاه سر کردن

آقا شخص با نفوذ

دُن ( عنوان سران مافیا؛ از القاب اشرافی اسپانیا، ایتالیا، پرتغال و فیلیپین )

اشراف زاده ( لقب بیشتر اسپانیایی )

بر تن کردن to put on a piece of clothing

•players and coaches donned masks to plod carefully through the pandemic
•The mom of three donned a bright multi - colored two - piece and sunglasses for the pic.

( اداره نیروی دریایی ) don: department of the navy

Interfere = دخالت کردن، فضولی کردن

Don't interfere in our debate or else keep your goddamn mouth shut

تو بحث ما دخالت نکن، درغیراینصورت دهانت را بسته نگه دار.

خودتو دست کم نگیر

فقه نخور. نگران نباش

به دلت صابون نزن

عرصه نخور. نگران نباش

غصه نخور. نگران نباش.

به خودت فشارنیار

صدات در نیاد

هیچ وقت تسلیم نشو

مجبور نیستی
ضرورتی ندارد
اجبار نیست

ناراحتی و عصبانیتت رو سر من خالی نکن

محاوره:کار یکدفعه می شود!حادثه خبر نمی کند!

از من نپری

When you fret, you worry so much about something that it eats away at you. . . . If you tell your mother to not fret about you while you're at a sleepover camp, you're telling her to not worry about you too much. Sometimes it means to be agitated though

غصه نخور، نگران نباش، دِق نده خودتو، خرص و جوش نخور

don't be shy about doing something
If you need advice on buying a new home, don't hesitate to ask

I 𝒄𝒉𝒐𝒔𝒆 𝒚𝒐𝒖 ، 𝒅𝒐 𝒏𝒐𝒕 𝒍𝒆𝒕 𝒎𝒆 𝒅𝒐𝒘𝒏 𓆦

اصلأ حرفشم نزن

نگران نباش

دست رو دلم نذار که خونه. . .

فس فس نکن

Don't be a drip

من از کجا بدونم!
من چه میدونم!

هول نشو ! نترس !

در اصل کنایه از ناراحت نبودنه و معنیش میشه ناراحت نباش

نترسید ، هول نشید.

هول نشو !
دستپاچه نشو !
نترس !

هول نشو ! نترس ! دستپاچه نشو !

don't mine me = don't care me
به من توجه نکن، به من اهمیت نده، از من نگران نباش

هل نده

جا نزن!

معنی: فکر بد به ذهنت خطور نکنه

( بیشتر برای موقعیت های که میشه ازش سواستفاده کرد )
مثلا مامان بابا رفتن مسافرت خونه خالیه یه وقت فکر بد به ذهنت خطور نکنه!


کلمات دیگر: