1. You must promise me that you won't sulk if I tell you all about it.
[ترجمه Ali.S] شما باید به من قول بدهید که اگر همه چیز را درباره این موضوع به شما بگویم، اوقات تلخی نکنید.
[ترجمه ترگمان]باید به من قول بدهید که اگر همه چیز را به شما بگویم ناراحت نخواهید شد
[ترجمه گوگل]شما باید به من قول بدهید که اگر به شما در مورد این موضوع بگویم، نمیخوابید
2. He went off in a sulk.
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او در خلال خیمه زد
3. Jo was in a sulk upstairs.
[ترجمه ترگمان]جو با اوقات تلخی از پله ها بالا رفت
[ترجمه گوگل]جی در بالای طبقه بالا بود
4. He went off to sulk in his room.
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی به اتاق خود رفت
[ترجمه گوگل]او در اتاق خود سوت زد
5. The firm lips pouted in a sulk.
[ترجمه ترگمان]لبان استوار اخم کرد و اخم کرد
[ترجمه گوگل]لب های شرکت در یک سوزن کشیدند
6. Mike could go into a sulk that would last for days.
[ترجمه ترگمان]مایک به سختی می توانست چند روز دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]مایک می تواند به یک کوچه تبدیل شود که روزها ادامه پیدا کند
7. Madeleine, however, did not sulk for long.
[ترجمه ترگمان]اما مسی و مادلن مدت مدیدی قهر نکرده بود
[ترجمه گوگل]مادلین، با این حال، برای مدت طولانی سقوط نکرد
8. The attendant, now adding a sulk to his sullenness, had shuffled off to the kitchen area.
[ترجمه ترگمان]متصدی، که اکنون با ترشرویی به برادر خود اخم کرده بود، به سرعت به طرف محوطه آشپزخانه رفت
[ترجمه گوگل]این شرکت کننده، اکنون یک ساندویچ به سولنسا اضافه کرده است، به منطقه آشپزخانه زده است
9. I am in a sulk, a stormy silence, I hardly know why.
[ترجمه ترگمان]من با اوقات تلخی، سکوتی توفانی و silence دارم، نمی دانم چرا
[ترجمه گوگل]من در خلوت، سکوت طوفانی هستم، به سختی می فهمم چرا
10. She's having a sulk .
[ترجمه ترگمان]اخم می کند
[ترجمه گوگل]او داره خفه میشه
11. I sulk, I ask him why, but he simply ignores me.
[ترجمه ترگمان]من اخم می کنم و از او می پرسم چرا، اما او به سادگی مرا نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]من خجالتی هستم، از او می پرسم چرا، اما او به سادگی من را نادیده می گیرد
12. Do not sit in the corner and sulk.
[ترجمه فاطمه عبدی] یک گوشه نشین قهر کن.
[ترجمه ترگمان]در گوشه ای می نشینم و اخم می کنم
[ترجمه گوگل]در گوشه نشسته نشوید و سیب نزنید
13. Does this guy still sulk in the middle of a meeting?
[ترجمه ترگمان]این یارو هنوز هم وسط یه جلسه داره قهر می کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا این مرد هنوز در وسط یک جلسه افتاده است؟
14. She'd either sulk or raise a stink if she did not get her own way.
[ترجمه ترگمان]یا اخم می کند یا بوی گندی بالا می اورد اگر خودش راه خود را باز نکند
[ترجمه گوگل]اگر او راه خود را از دست ندهد، می ترسد یا بلند می شود
15. If you have any complaint, don't just sulk ; speak up.
[ترجمه ترگمان]اگر شکایتی دارید، قهر نکنید، بلند حرف بزنید
[ترجمه گوگل]اگر شکایتی دارید، نه فقط سکته کنید صحبت کن