1. on the couch
(عامیانه) تحت درمان روانی
2. she tried to couch the bad news in soothing terms
کوشید که خبر بد را به طرز تسکین آمیزی بیان کند.
3. please lie on this couch
لطفا روی این تخت دراز بکشید.
4. he lay down on the psychiatrist's couch and closed his eyes
او روی نیمکت روان پزشک دراز کشید و چشمانش را بست.
5. three of the guests were sitting on the couch
سه نفر از میهمانان روی کاناپه نشسته بودند.
6. I bedded down on the couch for the night.
[ترجمه 💅🏻] من شب روی کاناپه می خوابم
[ترجمه ترگمان]من شب روی کاناپه خوابیدم
[ترجمه گوگل]من شبانه روی نیمکت گذاشتم
7. After lunch he reposed on the couch.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار روی کاناپه دراز کشید
[ترجمه گوگل]پس از ناهار او روی مبل قرار گرفت
8. The sick child was lying on the couch.
[ترجمه ترگمان]کودک بیمار روی کاناپه دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]کودک بیمار بر روی نیمکت نشسته بود
9. Lie down on the couch if you're feeling ill.
[ترجمه ترگمان]اگه احساس بدی داشته باشی روی کاناپه دراز بکش
[ترجمه گوگل]اگر احساس بدی دارید، روی مبل بنشینید
10. Tom offered to sleep on the couch.
[ترجمه ترگمان]تام پیشنهاد کرد روی کاناپه بخوابد
[ترجمه گوگل]تام پیشنهاد کرد تا روی نیمکت بخوابد
11. The patient lay on the couch, bare to the waist.
[ترجمه ن.م۱۳۸۵] بیمار روی کاناپه دراز کشیده بود و کمرش را میمالید
[ترجمه ترگمان]بیمار روی کاناپه دراز کشیده بود و تا کمر لخت بود
[ترجمه گوگل]بیمار بر روی نیمکت نشسته و به کمر لانه می زند
12. I'm just going to stretch out on the couch for ten minutes.
[ترجمه ترگمان]من فقط تا ده دقیقه دیگه روی کاناپه دراز می کشم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم ده دقیقه بر روی نیمکت بکشم
13. He's turned into a real couch potato since he subscribed to the sports channel.
[ترجمه ترگمان]او از زمانی که به این کانال ورزشی تعلق داشت تبدیل به یک سیب زمینی شیرین شده بود
[ترجمه گوگل]از آنجا که او به کانال های ورزشی مشترک شده است، او به یک سیب زمینی قهوه ای تبدیل شده است
14. Ann stretched across the couch and grabbed the phone.
[ترجمه ترگمان]ان آن روی کاناپه افتاد و گوشی را برداشت
[ترجمه گوگل]Ann در طول نیمکت نشسته و تلفن را برداشت
15. He slid off the couch and walked over to me.
[ترجمه ترگمان]از روی کاناپه بلند شد و به طرف من آمد
[ترجمه گوگل]او از تخت پایین رفت و به من راه افتاد
16. She sank onto the yielding cushions of the couch.
[ترجمه ترگمان]او روی بالش های نرم کاناپه فرو رفت
[ترجمه گوگل]او روی کوسن های بازیافتی نیمکت نشسته بود
17. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!