کلمه جو
صفحه اصلی

growl


معنی : غرغر کردن
معانی دیگر : خرخر کردن، (با دندان های نمایان) غریدن، خروشیدن، (صدایی که از نای سگ خشمگین در می آید) خرخر، غرش، (توپ یا رعد و غیره) غریدن، همراه با غرش بیان کردن، با خشم گفتن، پرخاش کردن، (موسیقی جاز) گرآل (صدای خرخر مانندی که توسط شیپور و ترمبون و غیره تولید می شود)، (معده) غاروغور کردن، خرناس کشیدن، صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید

انگلیسی به فارسی

غرغر کردن، خرناس کشیدن، صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید


خندیدن، غرغر کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: growls, growling, growled
(1) تعریف: to utter a deep, guttural sound expressing hostility, as a dog.
مترادف: snarl
مشابه: howl, murmur, roar, yelp

(2) تعریف: to make a deep rumbling sound like a growl.
مترادف: rumble
مشابه: grumble, murmur, roar, roll, snarl

- His stomach growled.
[ترجمه ترگمان] معده اش قاروقور می کرد
[ترجمه گوگل] معده اش غرق شد

(3) تعریف: to speak in a surly or grumbling manner.
مترادف: gripe, grouch, grumble
مشابه: grouse, murmur, rumble, snap, snarl
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express using a growling sound.
مترادف: rumble, snarl
مشابه: grumble, howl, murmur, roar, yelp
اسم ( noun )
مشتقات: growlingly (adv.)
(1) تعریف: the act or sound of growling.
مترادف: rumble, snarl
مشابه: murmur, roar, snap

(2) تعریف: any surly, irritated utterance.
مترادف: gripe, snarl, squawk
مشابه: grouse, grumble, murmur

• low guttural sound made by an animal; grumble, complaint
make a low guttural sound (of an animal); complain, grumble
when an animal growls, it makes a low rumbling noise, usually because it is angry. verb here but can also be used as a count noun. e.g. he did not hear the growl of the leopard.
if someone growls, they use a low, rough, rather angry voice. verb here but can also be used as a count noun. e.g. `yeah,' said john in a low growl.

مترادف و متضاد

غرغر کردن (فعل)
grumble, murmur, grudge, chide, growl, mutter

animal-like sound


Synonyms: bark, bellow, gnarl, gnarr, grumble, grunt, howl, moan, roar, roll, rumble, snarl, thunder


جملات نمونه

1. The dog gave a threatening growl.
[ترجمه ترگمان]سگ غرشی تهدیدآمیز کرد
[ترجمه گوگل]این سگ به شدت تهدید کرد

2. The dog gave a low growl.
[ترجمه ترگمان]سگ غرش کوتاهی کرد
[ترجمه گوگل]این سگ به شدت خندید

3. He spoke with a deep soft growl in his throat.
[ترجمه ترگمان]او با غرشی نرم و عمیق در گلویش حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با گریه عمیق نرم در گلویش صحبت کرد

4. To Thomas, her laugh sounded horribly like a growl.
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس خنده اش مثل یک غرش بود
[ترجمه گوگل]به توماس، خنده او به طرز وحشیانه ای مانند صدای خندیدن صدا کرد

5. Once the dog was cornered, he began to growl.
[ترجمه ترگمان]وقتی سگ گیر افتاده بود شروع به غرغر کردن کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سگ در گوشه نشسته بود، شروع به گریه کرد

6. The bear exposed its teeth in a muffled growl.
[ترجمه ترگمان]خرس با غرشی خفه دندان هایش را باز کرد
[ترجمه گوگل]خرس دندان هایش را در یک خندق خفیف درگیر کرد

7. He heard a low growl behind him.
[ترجمه ترگمان]صدای غرش خفیفی در پشت سرش شنید
[ترجمه گوگل]او صدایی از پشت سرش خندید

8. There was a growl. To the nomes' astonishment, it had come from Grimma.
[ترجمه ترگمان]غرشی به گوش رسید در کمال تعجب، از Grimma آمده بود
[ترجمه گوگل]یک گرگ وجود داشت به غم و اندوه ناوم، از Grimma آمده است

9. Outside, single shouts sounded - a threatening growl from several voices together - hens squawking.
[ترجمه ترگمان]بیرون، تنها صدای فریاد تهدید امیزی از چند صدا به گوش می رسید - مرغ ها در حال جیغ کشیدن بودند
[ترجمه گوگل]در خارج، فریاد تنها صدایی می شنود - یک تهدید از صدای مختلف با هم می کشد - مرغ می کشد

10. He spoke in a barely audible, husky growl - but it overlay the rumble of a harshly controlled anger.
[ترجمه ترگمان]او با صدای ضعیف و گرفته ای شروع به صحبت کرد - اما صدای غرشی خشن و مهار نشدنی او را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]او در صدای سخت و قابل شنیدن، شلخته سخن می گفت - اما آن را غافلگیرانه از خشم شدید کنترل شده است

11. He spat out a black-misted growl, and the pirate crew suddenly began to subside.
[ترجمه ترگمان]او یک غرش غبار سیاه را بیرون آورد و گروه دزدان دریایی ناگهان به خاموشی گرایید
[ترجمه گوگل]او یک رنج سیاه و سفید را از بین برد و خدمه دزدان دریایی به طور ناگهانی شروع به فرو ریختن کرد

12. Her supplications thickened to an inarticulate growl.
[ترجمه ترگمان]supplications به غرشی گنگ و نامفهوم فشرده شد
[ترجمه گوگل]تقاضای او ضرب و شتم به یک گوش و حلق و بینی نامشخص

13. They growl and show their fangs.
[ترجمه ترگمان]ان ها خرناس می کشند و دندان هایشان را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها رشد می کنند و نشان های خود را نشان می دهند

14. The dog evinced its dislike of stranger by growl.
[ترجمه ترگمان]سگ با غرشی از بیگانه نفرت خود را آشکار ساخت
[ترجمه گوگل]سگ خود را نافرمانی از غریبه را با خندیدن نشان داد

The dog did not bark but growled menacingly.

سگ پارس نکرد؛ ولی به‌طور تهدید‌آمیزی غرید.


پیشنهاد کاربران

غر غر

نعره

غرش

غارو غور کردن
غریدن

خرناس

با خشم جواب دادن
محکم وبا افتخار جواب دادن

اسم یکی از آهنگ های گروه کره ای - چینی اکسو هست و معنی اش هم غر غر کردن هست و به فارسی هم " گرول " مینویسنش ولی همون ایریُم تلفظش میکنن

بزرگ شدن

غرش یا نعره

Growl:➡️ غر غر کردن😣

1: غرغر کردن
2: صدای پارس کردن سگ ( یا هر حیوان دیگری، ) وقتی که این پارس آرام و از ته گلو و به نشانه حمله یا خشم باشد.

صدای خرخر سگ

غر غر
در حیوانات به معنی خرناس و غرش صدای کم هم هست

( معده ) غاروغور کردن
my stomach is growling

غُرِش کردن


کلمات دیگر: