1. The dog gave a threatening growl.
[ترجمه ترگمان]سگ غرشی تهدیدآمیز کرد
[ترجمه گوگل]این سگ به شدت تهدید کرد
2. The dog gave a low growl.
[ترجمه ترگمان]سگ غرش کوتاهی کرد
[ترجمه گوگل]این سگ به شدت خندید
3. He spoke with a deep soft growl in his throat.
[ترجمه ترگمان]او با غرشی نرم و عمیق در گلویش حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با گریه عمیق نرم در گلویش صحبت کرد
4. To Thomas, her laugh sounded horribly like a growl.
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس خنده اش مثل یک غرش بود
[ترجمه گوگل]به توماس، خنده او به طرز وحشیانه ای مانند صدای خندیدن صدا کرد
5. Once the dog was cornered, he began to growl.
[ترجمه ترگمان]وقتی سگ گیر افتاده بود شروع به غرغر کردن کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سگ در گوشه نشسته بود، شروع به گریه کرد
6. The bear exposed its teeth in a muffled growl.
[ترجمه ترگمان]خرس با غرشی خفه دندان هایش را باز کرد
[ترجمه گوگل]خرس دندان هایش را در یک خندق خفیف درگیر کرد
7. He heard a low growl behind him.
[ترجمه ترگمان]صدای غرش خفیفی در پشت سرش شنید
[ترجمه گوگل]او صدایی از پشت سرش خندید
8. There was a growl. To the nomes' astonishment, it had come from Grimma.
[ترجمه ترگمان]غرشی به گوش رسید در کمال تعجب، از Grimma آمده بود
[ترجمه گوگل]یک گرگ وجود داشت به غم و اندوه ناوم، از Grimma آمده است
9. Outside, single shouts sounded - a threatening growl from several voices together - hens squawking.
[ترجمه ترگمان]بیرون، تنها صدای فریاد تهدید امیزی از چند صدا به گوش می رسید - مرغ ها در حال جیغ کشیدن بودند
[ترجمه گوگل]در خارج، فریاد تنها صدایی می شنود - یک تهدید از صدای مختلف با هم می کشد - مرغ می کشد
10. He spoke in a barely audible, husky growl - but it overlay the rumble of a harshly controlled anger.
[ترجمه ترگمان]او با صدای ضعیف و گرفته ای شروع به صحبت کرد - اما صدای غرشی خشن و مهار نشدنی او را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]او در صدای سخت و قابل شنیدن، شلخته سخن می گفت - اما آن را غافلگیرانه از خشم شدید کنترل شده است
11. He spat out a black-misted growl, and the pirate crew suddenly began to subside.
[ترجمه ترگمان]او یک غرش غبار سیاه را بیرون آورد و گروه دزدان دریایی ناگهان به خاموشی گرایید
[ترجمه گوگل]او یک رنج سیاه و سفید را از بین برد و خدمه دزدان دریایی به طور ناگهانی شروع به فرو ریختن کرد
12. Her supplications thickened to an inarticulate growl.
[ترجمه ترگمان]supplications به غرشی گنگ و نامفهوم فشرده شد
[ترجمه گوگل]تقاضای او ضرب و شتم به یک گوش و حلق و بینی نامشخص
13. They growl and show their fangs.
[ترجمه ترگمان]ان ها خرناس می کشند و دندان هایشان را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها رشد می کنند و نشان های خود را نشان می دهند
14. The dog evinced its dislike of stranger by growl.
[ترجمه ترگمان]سگ با غرشی از بیگانه نفرت خود را آشکار ساخت
[ترجمه گوگل]سگ خود را نافرمانی از غریبه را با خندیدن نشان داد