کلمه جو
صفحه اصلی

keep down


مهار کردن، جلو افزایش (چیزی) را گرفتن، تحت فشار یا ظلم قرار دادن

انگلیسی به فارسی

استفراغ نکردن


جلوی چیزی را گرفتن


پایین نگه داشتن


مهار کردن


تحت فشار یا ظلم قرار دادن


مترادف و متضاد

Repress


Restrain or control (a sound)


Cause not to increase or rise


Not to vomit


to control people in such a strict or cruel way that they have very little freedom


جملات نمونه

1. Keep down or you'll be hit by shell fragments.
[ترجمه ترگمان]همین جا بمون وگرنه از اون تیکه تیکه تیکه تیکه ت می کنم
[ترجمه گوگل]نگه دارید و یا شما توسط قطعات پوسته ضربه می زنید

2. The company wants to keep down labour costs.
[ترجمه ali] این شرکت قصد دارد که هزینه های نیروی کار را حفظ کند
[ترجمه گنج جو] تصمیم شرکت اینه که دستمزد کارگرا رو تو همین قرار نیگر داره.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می خواهد هزینه های نیروی کار را پایین نگه دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت می خواهد هزینه های نیروی کار را حفظ کند

3. If the enemy opened fire, keep down.
[ترجمه گنج جو] اگه دشمن آتیش بازی رو شروع کنه، کارشو بسازین.
[ترجمه ترگمان]اگر دشمن آتش باز کند، به پایین نگاه کنید
[ترجمه گوگل]اگر دشمن آتش را باز کند، پایین بیاور

4. She is managing to keep down her spending.
[ترجمه ترگمان]او مدیریت می کند تا مخارج خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او مدیریت می کند هزینه هایش را پایین نگه دارد

5. Keep down! You mustn't let anybody see you.
[ترجمه ترگمان]! بخوابین رو زمین تو نباید اجازه بدی کسی تو رو ببینه
[ترجمه گوگل]پایین بیا! شما نباید اجازه بدهید کسی ببیند شما

6. The government tried to keep down the rebels.
[ترجمه ترگمان]دولت سعی کرد شورشیان را سرکوب کند
[ترجمه گوگل]دولت سعی کرد شورشیان را متوقف کند

7. They hoe the garden to keep down the weeds.
[ترجمه ترگمان]به باغ غذا می دهند تا علف های هرز را پایین نگه دارند
[ترجمه گوگل]آنها باغ را برای نگه داشتن علف های هرز نگه می دارند

8. They are taking steps to keep down the rabbit population.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال برداشتن گام هایی برای پایین نگه داشتن جمعیت خرگوش هستند
[ترجمه گوگل]آنها اقداماتی را برای کاهش جمعیت خرگوش انجام می دهند

9. Keep down - they're shooting at us!
[ترجمه ترگمان]- به ما شلیک می کنن - دارن به ما شلیک می کنن!
[ترجمه گوگل]نگه دارید - آنها ما را تیراندازی می کنند!

10. Keep down! You mustn't let anyone see you.
[ترجمه ترگمان]! بخوابین رو زمین تو نباید اجازه بدی کسی تو رو ببینه
[ترجمه گوگل]پایین بیا! شما نباید اجازه دهید هر کسی شما را ببیند

11. He couldn't keep down his anger.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خشمش را مهار کند
[ترجمه گوگل]او نمی توانست خشم خود را حفظ کند

12. The office buys paper in bulk to keep down costs.
[ترجمه ترگمان]این دفتر روزنامه را به صورت عمده خریداری می کند تا هزینه ها را پایین نگه دارد
[ترجمه گوگل]این دفتر به صورت مقطعی برای کاهش هزینه ها اقدام به خرید می کند

13. This District Discount will keep down bills for elderly people and many low-income inner-city residents living on large estates.
[ترجمه ترگمان]این منطقه تخفیف برای افراد مسن و بسیاری از ساکنان کم درآمد شهری که در املاک بزرگ زندگی می کنند را پایین نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این تخفیف در منطقه برای افراد مسن و بسیاری از ساکنان ساکن شهر با درآمد پایین زندگی می کنند

14. He does not smoke, eats frugally to keep down his weight and trains six days each week.
[ترجمه ترگمان]او سیگار نمی کشد، صرفه جویی می کند تا وزن خود را حفظ کند و هر هفته شش روز تمرین کند
[ترجمه گوگل]او سیگار نمی کشد، صرفه جویی می کند تا وزن خود را حفظ کند و هر هفته شش روزه آموزش دهد

15. The newly formed bridge companies encouraged competition to keep down prices.
[ترجمه ترگمان]شرکت های تازه تاسیس پل رقابت را تشویق کردند تا قیمت ها را پایین نگه دارند
[ترجمه گوگل]شرکت های تازه تشکیل شده برای رقابت برای کاهش قیمت ها را تشویق کردند

پیشنهاد کاربران

مهار شدن ( پایین نگه داشتن تا یک حد معین )

جلوی استفراغ را گرفتن، مهار کردن چیزی و جلوی بروز آن را گرفتن

keep the noise down in the hall

be quiet

مورد ستم قرار دادن

یعنی پایین نگه داشتن یا همین جا نگه داشتن

سالم نگه داشتن

میشه پایین نگه داشتن

کمتر سر و صدا کردن
Keep it down! I’m trying to sleep


کلمات دیگر: