1. interminable suffering
رنج بی پایان
2. For several seemingly interminable seconds no one spoke.
[ترجمه ندا] ظاهرا برای مدت طولانی کسی صحبت نمی کرد
[ترجمه ترگمان]برای چند ثانیه به نظر می رسید که هیچ کس حرفی نزد
[ترجمه گوگل]برای چند ثانیه به ظاهر به پایان نرسیده هیچ کس صحبت نمی کرد
3. They faced interminable legal hassles if they wanted to claim compensation.
[ترجمه ترگمان]آن ها در صورت تمایل به مطالبه غرامت، با مشکلات قانونی پایان ناپذیر مواجه شدند
[ترجمه گوگل]اگر آنها بخواهند تقاضای جبران خسارت کنند، با مشکالت قانع کننده ای مواجه شدند
4. We had to listen to another of his interminable stories of his days as a soldier.
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم داستان های طولانی او را به عنوان یک سرباز گوش کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور به گوش دادن به یکی دیگر از داستان های نابهنگام او از روزهای او به عنوان یک سرباز بود
5. The journey seemed interminable.
[ترجمه ترگمان]سفر طولانی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]سفر به نظر می رسید ناپدید می شود
6. Then we wind through interminable streets of Edwardian terraced houses converted to flats and rooms.
[ترجمه ترگمان]سپس در خیابان های بی انتها و پایان ناپذیر خانه های terraced که به آپارتمان ها و اتاق ها تبدیل می شوند، می وزد
[ترجمه گوگل]سپس ما با خیابان های بی نهایت از خانه های تراس Edwardian که به آپارتمان ها و اتاق ها تبدیل شده اند، باد می کنیم
7. He launched into an interminable monologue about his last therapy session.
[ترجمه ترگمان]او در آخرین جلسه درمانی خود به یک monologue تمام نشدنی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]او در مورد آخرین جلسه درمان خود به یک مونولوگ بی پایان رسید
8. As if her father's interminable complaints were not enough, nomatterhow she put herself out to please him.
[ترجمه ترگمان]انگار که شکایت های بی پایان پدرش کافی نبود، اما او خودش را کنار کشید تا او را راضی کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شکایت های ناپدید کننده پدرش کافی نبود، او از خود بیخود شد تا او را بپذیرد
9. The system thus avoids the seemingly interminable delays that bedevil on-line services when they are used to transmit graphics.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، این سیستم از the به ظاهر تمام نشدنی ناشی از خدمات خط که برای انتقال گرافیک مورد استفاده قرار می گیرند، اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب سیستم از تاخیر ظاهرا تاخیری که سرویس های آنلاین خطا را در هنگام انتقال از گرافیک استفاده می کنند اجتناب می کند
10. The meeting seemed interminable.
[ترجمه ترگمان]این دیدار طولانی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]جلسه به نظر ناپذیری تبدیل شد
11. What's the reason for all these interminable delays?
[ترجمه ترگمان]دلیل این همه تاخیر برای چیست؟
[ترجمه گوگل]علت این همه تاخیرها چیست؟
12. They were blackened with soot deposited by the interminable smog.
[ترجمه ترگمان]از دوده سیاه، سیاه شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها با دود ریخته شده توسط دود ناپایدار پوشیده شده بودند
13. And the terrible, interminable pressure of politics is one of the most moving thing about the opera.
[ترجمه ترگمان]و فشار وحشتناک و پایان ناپذیر سیاست یکی از the چیز در اپرا است
[ترجمه گوگل]و فشار وحشتناک و ناپایدار سیاست، یکی از جالب ترین چیزها در مورد اپرا است
14. The ride back to the city seemed interminable, and he found himself wandering aimlessly.
[ترجمه ترگمان]راه برگشت به شهر به نظر تمام نشدنی می آمد و خود را بی هدف می دید
[ترجمه گوگل]سوار شدن به شهر به نظر ناپذیری تبدیل شد و خودش بدون سر و صدا سرگردان شد