کلمه جو
صفحه اصلی

theism


معنی : توحید، خدا شناسی، اعتقاد بخدا، یزدان گرایی
معانی دیگر : اعتقاد به خدا، یکتاشناسی، یزدان باوری

انگلیسی به فارسی

اعتقاد بخدا، خدا شناسی، توحید، یزدان گرایی


تئوریسم، توحید، خدا شناسی، اعتقاد بخدا، یزدان گرایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: theist (adj.), theistic (adj.), theistically (adv.), theist (n.)
(1) تعریف: belief in the existence of one God that created the world and is known through revelation. (Cf. deism.)

(2) تعریف: belief in the existence of a god or gods. (Cf. atheism.)

• belief in one or more gods, deism
theism is the belief in the existence of a god or gods.

مترادف و متضاد

توحید (اسم)
monotheism, theism

خدا شناسی (اسم)
theology, theosophy, theism

اعتقاد بخدا (اسم)
theism

یزدان گرایی (اسم)
theism

جملات نمونه

1. The level at which theism provides an explanation is the very general level of metaphysics.
[ترجمه ترگمان]سطحی که خداباوری در آن توضیح داده می شود سطح بسیار کلی متافیزیک است
[ترجمه گوگل]سطحی که در آن تئوریسم توضیح میدهد، سطح بسیار متافیزیکی متافیزیک است

2. No wonder that theism is abandoned with such alacrity by so many of these new philosophers.
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که خداباوری از جانب بسیاری از این فیلسوفان جدید رها شده است
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که بسیاری از این فیلسوفان جدید، نظریهی نظریهپردازانه با چنین خدایی روبرو شدهاند

3. In all these respects, materialism functions just like theism, as one competing metaphysical scheme amongst others.
[ترجمه ترگمان]در همه این جنبه ها، مادی گرایی، درست مانند خداباوری است، به عنوان یک طرح متافیزیکی در میان دیگران
[ترجمه گوگل]در تمام این موارد، ماتریالیسم همانند تئیسم عمل می کند، به عنوان یک طرح متافیزیکی در میان دیگران

4. He then only argues that theism is superfluous.
[ترجمه ترگمان]سپس او فقط استدلال می کند که خداباوری اضافی است
[ترجمه گوگل]او سپس استدلال می کند که تئوریسم بی نظیر است

5. It is clear, then, that theism is falsifiable.
[ترجمه ترگمان]پس واضح است که خداباوری falsifiable است
[ترجمه گوگل]پس روشن است که تئیسم جعلی است

6. It is one of the strongest arguments for theism that it can do that.
[ترجمه ترگمان]این یکی از قوی ترین بحث ها برای خداباوری است که می تواند آن را انجام دهد
[ترجمه گوگل]این یکی از قویترین استدلالهای تئوریسم است که می تواند این کار را انجام دهد

7. Belief is a spiritual fighter against theism. Atheism is a strong belief that God does not exist, and that religion corrupts the human mind. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]ایمان یک مبارز معنوی در برابر خداباوری است الحاد یک عقیده قوی است که خداوند وجود ندارد و آن دین ذهن انسان را فاسد می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اعتقاد یک مبارز معنوی علیه طنز است آتئیسم معتقد است که خدا وجود ندارد و دین ذهن انسان را فساد می کند دکتر T P Chia

8. The usual theism is more insipid.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر خدا بیشتر بی مزه است
[ترجمه گوگل]تئوریسم معمولی بیشتر ناخوشایند است

9. Theism generally comes packaged in a religion.
[ترجمه ترگمان]Theism عموما در یک مذهب بسته بندی می شوند
[ترجمه گوگل]Theism به طور کلی در یک دین بسته بندی می شود

10. The difference between theism and atheism should not lead to antagonism between theists and atheists.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین خداباوری و الحاد منجر به ناسازگاری بین theists و ملحدان نشده است
[ترجمه گوگل]تفاوت بین تئیسم و ​​بیخدایی نباید منجر به خصومت بین گاهنگاران و خدایان شود

11. VOICE : How can theism be presented most effectively in modern thought?
[ترجمه ترگمان]راوی: چگونه میتوان most را به طور موثر در تفکر مدرن ارائه کرد؟
[ترجمه گوگل]VOICE چگونه می توان تئیسم را به طور موثر در تفکر مدرن ارائه شد؟

12. The theism and the antitheism seems united here, it is not an easy thing.
[ترجمه ترگمان]خدا و the در اینجا با هم متحد شده اند، چیز ساده ای نیست
[ترجمه گوگل]تئیسم و ​​ضدتطلوب در اینجا به نظر می رسد متحد است، این یک چیز آسان نیست

13. Religion is a diffuse topic liable to unending disputation whereas theism is not.
[ترجمه ترگمان]در حالی که خداباوری در دسترس نیست، دین یک موضوع پراکنده است
[ترجمه گوگل]دین یک موضوع توجیهی است که به اختلاف نظر ادامه می دهد در حالی که تئوریسم نیست

14. I have tried to make general observations about the structure of theism.
[ترجمه ترگمان]من تلاش کرده ام که مشاهدات عمومی درباره ساختار خداباوری را بیان کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم مشاهدات کلی راجع به ساختار تئیسم داشته باشم

پیشنهاد کاربران

خداباوری توحیدی؛ خداباوری کلاسیک

به معنای خداباوری است ( خداباوری در کلی ترین حالت به معنای باور به وجود حداقل یک خدا و الهه می باشد )

خداباوری


کلمات دیگر: