(امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن
wing it
(امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to proceed without advance preparation or a plan; improvise.
• مشابه: ad-lib, play it by ear
• مشابه: ad-lib, play it by ear
- He didn't study for the exam so he had to wing it.
[ترجمه ترگمان] او برای امتحان مطالعه نکرد بنابراین مجبور شد آن را بال بزند
[ترجمه گوگل] او برای امتحان تحصیل نکرده بود، بنابراین او مجبور بود آن را برگزار کند
[ترجمه گوگل] او برای امتحان تحصیل نکرده بود، بنابراین او مجبور بود آن را برگزار کند
جملات نمونه
1. We'll just have to wing it .
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید آن را بال بزنیم
[ترجمه گوگل]ما فقط باید آن را ببندیم
[ترجمه گوگل]ما فقط باید آن را ببندیم
2. I figure I can wing it on the details.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم بتونم جزئیات رو با جزئیات هماهنگ کنم
[ترجمه گوگل]من شکل می گیرم می توانم آن را در جزئیات جابجا کنم
[ترجمه گوگل]من شکل می گیرم می توانم آن را در جزئیات جابجا کنم
3. We have to wing it in the first game, but we'll be more prepared for the next one.
[ترجمه ترگمان]اول باید این کار را شروع کنیم، اما برای بعدی آماده خواهیم بود
[ترجمه گوگل]ما باید آن را در اولین بازی قرار دهیم، اما ما برای آینده آماده خواهیم بود
[ترجمه گوگل]ما باید آن را در اولین بازی قرار دهیم، اما ما برای آینده آماده خواهیم بود
4. When I finally got up on to the wing it was dark.
[ترجمه ترگمان]وقتی بالاخره به درمانگاه رسیدم هوا تاریک بود
[ترجمه گوگل]وقتی که من بالاخره به بال بالایی رسیدم، تاریک بود
[ترجمه گوگل]وقتی که من بالاخره به بال بالایی رسیدم، تاریک بود
5. I would have to wing it.
[ترجمه ترگمان]باید بال بال بزنم
[ترجمه گوگل]من باید آن را برگردانم
[ترجمه گوگل]من باید آن را برگردانم
6. Really, I just wing it: no notes, no talking to witnesses.
[ترجمه ترگمان]واقعا، فقط بال می زنم: نه نت، نه حرف زدن با شاهدها
[ترجمه گوگل]واقعا، من فقط آن را یادداشت یادداشت نیست، صحبت کردن به شاهدان نیست
[ترجمه گوگل]واقعا، من فقط آن را یادداشت یادداشت نیست، صحبت کردن به شاهدان نیست
7. So I have had to wing it – my wardrobe a strange blend of denim cut-offs and Millets' autumn camping range.
[ترجمه ترگمان]بنابراین من مجبور شدم آن را باز کنم - کمد لباس من ترکیبی عجیب از لباس های جین کوتاه و اردوی camping پاییز بود
[ترجمه گوگل]بنابراین من مجبور شده بودم آن را - کمد لباس من یک ترکیب عجیب و غریب از پارچه های پشمی و کمپینگ پاییز مایلس
[ترجمه گوگل]بنابراین من مجبور شده بودم آن را - کمد لباس من یک ترکیب عجیب و غریب از پارچه های پشمی و کمپینگ پاییز مایلس
8. In fact, you can just wing it and see what becomes of it .
[ترجمه ترگمان]در واقع شما می توانید آن را بال کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد
[ترجمه گوگل]در واقع، شما فقط می توانید آن را ببندید و ببینید چه اتفاقی می افتد
[ترجمه گوگل]در واقع، شما فقط می توانید آن را ببندید و ببینید چه اتفاقی می افتد
9. Practice . Show of hands: how many of you prefer to "wing it" when making a speech?
[ترجمه ترگمان]تمرین کنید نشان دادن دست ها: چند نفر از شما ترجیح می دهید وقتی سخنرانی می کنید، آن را \"بال\" کنید؟
[ترجمه گوگل]تمرین نمایش از دست چگونه بسیاری از شما ترجیح می دهند به آن 'بال' هنگام سخنرانی؟
[ترجمه گوگل]تمرین نمایش از دست چگونه بسیاری از شما ترجیح می دهند به آن 'بال' هنگام سخنرانی؟
10. Kids don't have to wing it all the time: memorized prayers have their place in launching our children's prayer lives too.
[ترجمه ترگمان]کودکان همیشه مجبور نیستند این کار را انجام دهند: دعاهای به خاطر سپرده شده جایگاه خود را در راه انداختن نماز کودکان ما دارند
[ترجمه گوگل]بچه ها مجبور نیستند آن را به طور مداوم نماز حفظ شود محل خود را در راه اندازی نماز کودکان ما نیز زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها مجبور نیستند آن را به طور مداوم نماز حفظ شود محل خود را در راه اندازی نماز کودکان ما نیز زندگی می کنند
11. I know that you can wing it .
[ترجمه ترگمان] میدونم که میتونی پرواز کنی
[ترجمه گوگل]من می دانم که می توانید آن را ببندید
[ترجمه گوگل]من می دانم که می توانید آن را ببندید
12. Don't wing it. WE need results.
[ترجمه ترگمان]به آن بال نزنید ما به نتیجه نیاز داریم
[ترجمه گوگل]آن را نمیبینید ما به نتایج نیاز داریم
[ترجمه گوگل]آن را نمیبینید ما به نتایج نیاز داریم
13. I suppose I will just wing it and write what I really think.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم فقط آن را بال بزنم و آنچه را که واقعا فکر می کنم بنویسم
[ترجمه گوگل]فکر می کنم من فقط آن را می بندم و آنچه را که واقعا فکر می کنم بنویس
[ترجمه گوگل]فکر می کنم من فقط آن را می بندم و آنچه را که واقعا فکر می کنم بنویس
14. I guess you'll have to wing it.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید بال بال بزنی
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم شما باید آن را ببندید
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم شما باید آن را ببندید
پیشنهاد کاربران
بدون آمادگی/برنامه ریزی یا فکر قبلی کاری را یر به یر کردن
فی البداهه انجام دادن
- To improvise
- To do something you haven’t prepared for
• She admits she never took a vocal lesson when she started recording in the studio, so she’s pretty much
. winging it
فی البداهه انجام دادن
- To improvise
- To do something you haven’t prepared for
• She admits she never took a vocal lesson when she started recording in the studio, so she’s pretty much
. winging it
فی البداهه کاری را انجام دادن
سرهم کردن کاری یا حرفی ( معمولا سخنرانی و . . . )
سرهم کردن کاری یا حرفی ( معمولا سخنرانی و . . . )
Brush it off ماسمالی کردن چیزی
فی البداهه کاری را انجام دادند مثلاً سخنرانی .
کلمات دیگر: