کلمه جو
صفحه اصلی

suspensory


آویزگر، دروایگر، درواینده، تاخیر انگیز، وقفه آور، بلاتکلیف ساز، معلق، موجب تعویق، نگاهدارنده، بیضه بند، خایه بند

انگلیسی به فارسی

آویزگر، دروایگر، درواینده


تاخیر انگیز، وقفه آور، بلاتکلیف ساز


بیضه بند


مخفیکاری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: serving to support, hold up, or suspend, as a ligament or muscle.

(2) تعریف: interrupting or delaying the completion of something.
اسم ( noun )
حالات: suspensories
(1) تعریف: a supporting muscle or bandage.

(2) تعریف: an athletic supporter.

• something which holds up or supports (such as a muscle or bandage); athletic supporter
supporting, suspending, holding up; delaying

جملات نمونه

1. a suspensory muscle
عضله ی دروایگر

2. Conclusions The fast suspensory set for compressed centrum reposition and percutaneous vertebroplasty is an effective technique for osteoporotic spinal compression fractures.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مجموعه تنظیمات سریع برای reposition فشرده centrum و percutaneous vertebroplasty یک روش موثر برای شکستگی شکستگی ستون فقرات osteoporotic است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تعلیق سریع جهت جابجایی محیط فشرده و ورتوبراپلاستی پوستی یک روش موثر برای شکستگی فشاری ستون فقرات استئوپروز می باشد

3. Methods The fast suspensory set was used for compressed centrum reposition and then the percutaneous vertebroplasty was performed for the fractured vertebrae under the guidance of C arm fluoroscopy .
[ترجمه ترگمان]روش ها روش suspensory سریع برای reposition فشرده centrum مورد استفاده قرار گرفت و سپس the vertebroplasty برای استخوان های شکسته تحت هدایت بازوی C انجام شد
[ترجمه گوگل]روش ها: مجموعه ی تعلیق سریع برای جابجایی مرکب فشرده استفاده شد و پس از آن ورتوبراپلاستی پوستی برای جراحات شکستگی تحت هدایت فلوروسکوپی بازوی C انجام شد

4. The suspensory ligament shortens and pulls the glans back underneath the hood, where it will probably remain until orgasm.
[ترجمه ترگمان]رباط suspensory کوتاه است و the را در زیر کاپوت می کشد، جایی که احتمالا تا رسیدن به orgasm باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]لگن نگهدارنده کوتاه تر می شود و گلوله ها را به زیر کاپوت می کشد، جایی که احتمالا تا ارگاسم باقی می ماند

5. This ligament, called the suspensory ligament, makes an erection sturdy.
[ترجمه ترگمان]این رباط که رباط suspensory نامیده می شود، محکم و محکم عمل می کند
[ترجمه گوگل]این لگن، که به نام لجن مخزن نامیده می شود، باعث ایجاد نعوظ می شود

6. Objective To study the clinical effect of suspensory intraocular lens implantation for aphakia eye after vitrectomy.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر بالینی لنز suspensory implantation برای چشم aphakia پس از vitrectomy
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی لنز داخلی لنز داخل چشم برای چشم آهکیا پس از ویتروکتومی

7. Suspensory gimmick can increase nimbleness, small-sized miniascape, delicate basin carries a plant to adorn meantime, will surely achieve more satisfactory adornment result.
[ترجمه ترگمان]این حیله می تواند در حال افزایش باشد، miniascape کوچک با اندازه کوچک، یک گیاه برای تزیین کردن در این بین، به طور حتم به نتیجه adornment بهتری دست خواهد یافت
[ترجمه گوگل]حباب تعطیلات می تواند کم اهمیت را افزایش دهد، مینی سایز کوچک کوچک، حوضه حساس گیاهی را به منظور تزئین می گذارد، مطمئنا نتیجه بیشتری را به دست خواهد آورد

8. Objective To analyze the effects of suspensory manner and step speed on suspension of crus prosthesis.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل اثرات رفتار suspensory و سرعت گام بر تعلیق یک پروتز crus
[ترجمه گوگل]هدف تحلیل تأثیر روش مخفی و سرعت قدم در تعمیر پروتزهای کوچک

9. Objective To study the clinical effect of secondary suspensory intraocular lens implantation for aphakia eye after vitrectomy.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر بالینی لنزهای ثانویه suspensory در حین کاشت برای چشم aphakia بعد از vitrectomy
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی لنز داخلی لنز داخل چشم برای چشم آهکی بعد از ویتروکتومی

10. NOT: the suspensory ligaments contract to pull the lensa flattened shape when observing distant objects.
[ترجمه ترگمان] NOT suspensory contract to the shape shape the lensa flattened flattened when when objects objects observing observing observing distant distant distant distant pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull pull
[ترجمه گوگل]نه قراردادهای لجن بستگی دارد که هنگام مشاهده رشته های دوردست، شکل لنز را مسطح کند

11. Trainer D. . Wayne Lukas said the horse tore his right front suspensory ligament, which is in the lower leg.
[ترجمه ترگمان]مربی D وین لوکاس گفت که اسب سمت راست خود را به سمت رباط suspensory می کند، که در قسمت پایینی قرار دارد
[ترجمه گوگل]مربی D وین لوکاس گفت که اسب بر روی رباط مشتعل راست راست خود قرار دارد که در پایه است

12. And the midpoint that table put hallway, the paper with mensal suspensory upper part art lamp, sweet all the more.
[ترجمه ترگمان]و نقطه میانی آن که روی میز قرار دارد، مقاله با mensal suspensory قسمت بالایی هنر، و تمام چیزهای دیگر
[ترجمه گوگل]وسط نقطه که میز راهرو قرار می گیرد، کاغذ با لامپ هنری باقیمانده مازول بالا، بیشتر شیرین است

13. Objective To discuss the therapy of fractures of superior shoulder suspensory complex(SSSC).
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد درمان شکستگی شکستگی شانه بالا (sssc)
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث در مورد درمان شکستگی های مجتمع بالینی شانه (SSSC)

14. Conclusion The inferior horn of thyroid cartilage and the suspensory ligament of thyroid gland are most reliable as the anatomical landmarks for recognizing the recurrent laryngeal nerve.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری شاخ کوچک غضروف تیرویید و رباط suspensory غده تیرویید، به عنوان نشانه های تشریحی برای تشخیص عصب laryngeal متناوب، قابل اعتماد هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: شاخ پایین غضروف تیروئید و رباط مایع غده تیروئید، به عنوان نشانه های تشخیصی برای تشخیص عصب گیری عصبی معده، قابل اعتماد هستند

a suspensory muscle

عضله‌ی دروایگر


پیشنهاد کاربران

رباط


کلمات دیگر: