کلمه جو
صفحه اصلی

unvarying

انگلیسی به فارسی

بی نظیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unvaryingly (adv.)
• : تعریف: unchanging; constant.
مترادف: constant, steady
متضاد: different, erratic, varying
مشابه: unchanging, uniform

• not changing

جملات نمونه

1. Your legs keep working, your pace is unvarying.
[ترجمه ترگمان]Your همچنان کار می کنند، قدم شما یکنواخت است
[ترجمه گوگل]پاها شما کار خود را ادامه می دهند، سرعت شما غیر قابل تغییر است

2. The routine was unvarying, and I deliberately kept it as a technique of maintaining a personal link between us.
[ترجمه ترگمان]این روال همیشگی بود و من عمدا آن را به عنوان روشی برای حفظ ارتباط شخصی بین خودمان نگه داشتم
[ترجمه گوگل]روال معمولی نبود، و من عمدا آن را به عنوان تکنیکی برای حفظ ارتباط شخصی بین ما حفظ کردیم

3. It is this unvarying ubiquitous signal that we ourselves use, of course, when we take our bearings with a compass.
[ترجمه ترگمان]این سیگنال پیوسته همیشگی است که ما خودمان از آن استفاده می کنیم، البته، وقتی bearings را با یک قطب نما در نظر می گیریم
[ترجمه گوگل]البته این سیگنال بی نظیری است که ما خودمان از آن استفاده می کنیم، وقتی که ما با قطب نما خود را با استفاده از یاتاقان های خود می گیریم

4. No human language is fixed, uniform, or unvarying: all languages show internal variation.
[ترجمه ترگمان]هیچ زبان انسانی ثابت، یکنواخت و تغییرناپذیر نیست: همه زبان ها تغییرات داخلی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]هیچ زبان انسانی ثابت نیست، یکنواخت یا غیرممکن است که همه زبانها تنوع داخلی را نشان دهند

5. The unvarying similarity of her days didn't seem to trouble her.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که شباهتی به روزگار او داشته باشد
[ترجمه گوگل]شباهت بی نظیر روزهای او به نظر نمی رسید که او را ناراحت کند

6. The unvarying conditions also promote long breeding seasons with breeding in relays.
[ترجمه ترگمان]قوانین تغییرناپذیر همچنین فصول طولانی زاد و ولد را با زاد و ولد افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]شرایط نامنظم کننده نیز باعث افزایش دوره های پرورش طیور می شود

7. One of the unvarying laws of human conduct is that we always hanker after what others have.
[ترجمه ترگمان]یکی از قوانین تغییرناپذیر رفتار بشر این است که ما همیشه به دنبال چیزی هستیم که دیگران دارند
[ترجمه گوگل]یکی از قوانین غیرمعمول رفتار انسان، این است که ما همیشه پس از آنچه که دیگران داریم، تسخیر می کنیم

8. She dressed in an unvarying uniform of black ski pants and pink mohair pullover which became grubbier as the weeks passed.
[ترجمه ترگمان]او لباس رسمی ski سیاه و mohair را پوشیده بود که در آن دو هفته از آن می گذشت
[ترجمه گوگل]او در یک لباس بی نظیر از شلوار اسکی سیاه و پیراهن پشم گوسفند وعده مدیونی که بعد از گذشت هفته ها به هم ریخته بود، پوشید

9. His daily life followed an unvarying pattern.
[ترجمه ترگمان]زندگی روزانه اش به دنبال یک الگوی تغییرناپذیر بود
[ترجمه گوگل]زندگی روزمره او الگوی بی نظیری را دنبال کرد

10. Neat people operate on two unvarying principles: never handle any item twice, and throw everything away.
[ترجمه ترگمان]افراد دقیق بر دو اصل پیوسته عمل می کنند: هرگز به هیچ یک از آن ها رسیدگی نکنید، و همه چیز را دور بریزید
[ترجمه گوگل]مردم خجالتی در دو اصل بی نظیر عمل می کنند هرگز دوبار دست به کار نمی شوند و همه چیز را دور می اندازند

11. That is the unvarying standard of my feelings.
[ترجمه ترگمان]این تنها استاندارد احساسات من است
[ترجمه گوگل]این استاندارد بی نظیری از احساسات من است

12. A life of dullness, of drab, unvarying monotony.
[ترجمه ترگمان]زندگی یکنواخت و یکنواخت و یکنواخت بود
[ترجمه گوگل]یک زندگی تلخ، یکنواختی و بی نظیر

13. A multi-million-dollar paper recycling plant needs an unvarying stream of constant quality old paper to operate; it cannot afford to be down a day if volunteers tire of bundling their used newspapers.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه بازیافت کاغذ چند میلیون دلاری به جریان ثابتی از کاغذ قدیمی با کیفیت ثابت نیاز دارد؛ اگر داوطلبان مجبور شوند از روزنامه های مورد استفاده خود استفاده کنند، توان آن را ندارد
[ترجمه گوگل]یک کارخانه بازیافت کاغذ چند میلیون دلاری نیاز به یک جریان بی نظیر از کاغذ با کیفیت ثابت برای کار دارد در صورتی که داوطلبان از روزنامه های مورد استفاده خود استفاده می کنند، می تواند روزی یک روز هزینه کند

14. Also electronic circuitry usually requires a pure, unvarying dc supply.
[ترجمه ترگمان]همچنین مدارات الکترونیکی معمولا به یک منبع تغذیه خالص و پیوسته نیاز دارند
[ترجمه گوگل]همچنین مدار الکترونیکی معمولا نیاز به یک منبع تغذیه خالص و غیر مجاور دارد

15. Did it not symbolize the eternal, unvarying triumph of Good over Evil?
[ترجمه ترگمان]آیا این نشانه پیروزی جاودانی است که بر شیطان غلبه ناپذیر است؟
[ترجمه گوگل]آیا این پیروزی ابدی و بی نظیر خدای بر شیطان نماد نیست؟

پیشنهاد کاربران

غیرمتنوع

تک بُعدی

نامتغیر

غیرقابل تغییر


کلمات دیگر: