کلمه جو
صفحه اصلی

anesthetic


معنی : حسگیر، داروی بی هوشی، بیهوشانه، بی هوش کننده، کم کنندهء حس
معانی دیگر : (پزشکی)، وابسته به هوشبری (بیهوشی)، وابسته به بی حسی، هوشبر، بی حس کننده، داروی هوشبری

انگلیسی به فارسی

بی‌هوشانه، داروی بی‌هوشی، بی‌هوش‌کننده، کم‌کننده‌ی حس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a drug that causes anesthesia in the whole body or in a localized area.
مترادف: narcotic, opiate, painkiller
متضاد: stimulant
مشابه: analgesic, anodyne, dope, downer, drug, ether, nepenthe, sedative, soporific, tranquilizer

- Novocaine is a well-known anesthetic.
[ترجمه ترگمان] Novocaine یک بی حسی مشهور است
[ترجمه گوگل] نووکائین یک بیهوشی شناخته شده است
- Some dental procedures can be carried out without an anesthetic.
[ترجمه ترگمان] برخی از روش های دندان پزشکی می تواند بدون بی حسی حمل شود
[ترجمه گوگل] برخی از روش های دندانپزشکی بدون بی حسی انجام می شود
- The doctor administered a heavy dose of anesthetic before proceeding.
[ترجمه ترگمان] دکتر، قبل از این که وارد عمل شود، یک دوز داروی بی هوشی انجام داد
[ترجمه گوگل] دکتر قبل از انجام دوز سنگین بیهوشی اعمال کرد
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or able to produce anesthesia.
مترادف: narcotic, opiate
مشابه: analgesic, anodyne, hypnotic, palliative, sedative, soporific

- Opium has strong anesthetic properties.
[ترجمه ترگمان] تریاک خواص بی حسی شدیدی دارد
[ترجمه گوگل] تریاک دارای خواص بیهوشی قوی است

• substance which reduces sensitivity to pain (i.e. ether or halothane)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- وابسته به هوشبرى (بیهوشی )، داروى بیهوشی، وابسته به بی حسی 2- هوشبر، بی حس کننده 3- داروى هوشبرى

مترادف و متضاد

حسگیر (اسم)
anesthesia, anaesthesia, anesthetic, anaesthetic

داروی بی هوشی (صفت)
anesthetic, anaesthetic

بیهوشانه (صفت)
anesthetic, anaesthetic

بی هوش کننده (صفت)
anesthetic, anaesthetic

کم کنندهء حس (صفت)
anesthetic

sleep-inducer


Synonyms: analgesic, anodyne, dope, gas, hypnosis, inhalant, opiate, pain-killer, shot, soporific, spinal


Antonyms: analeptic, stimulant


sleep-inducing or numbing drug


Synonyms: analgesic, anodyne, dope, gas, hypnotic, inhalant, narcotic, opiate, pain-killer, shot, soporific, spinal


جملات نمونه

1. anesthetic to
بی حس نسبت به

2. under an anesthetic
در حال بیهوشی

3. He was given a general anesthetic.
[ترجمه ترگمان]اون بهش داروی بی هوشی داده بود
[ترجمه گوگل]او یک بیهوشی عمومی داده شد

4. It would have to be done under anesthetic.
[ترجمه ترگمان]این کار باید بدون بی حسی انجام می شد
[ترجمه گوگل]این باید تحت بیهوشی انجام شود

5. In doses far below those used for anesthetic purposes, ketamine makes normal people become acutely psychotic.
[ترجمه ترگمان]در دوزهای بالاتر از آن هایی که برای اهداف بی حسی استفاده می شوند، ketamine باعث می شود افراد عادی دچار روان پریشی شدید شوند
[ترجمه گوگل]کتامین، در دوزهای بسیار پایینتر از آنهایی که برای اهداف بیهوشی استفاده میشوند، افراد عادی را تبدیل به شدت روانپریشی میکند

6. The chemical, once used as an anesthetic, can be toxic if breathed in high concentrations.
[ترجمه ترگمان]ماده شیمیایی که زمانی به عنوان بی حسی استفاده می شود، اگر در غلظت های بالا تنفس شود، می تواند سمی باشد
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی، هنگامی که به عنوان یک بیهوشی استفاده می شود، می تواند سمی باشد اگر در غلظت های بالا نفس بکشد

7. The drug ketamine, an anesthetic used all over the world, blocks another brain chemical called glutamate.
[ترجمه ترگمان]داروی ketamine، یک داروی بی هوشی که در تمام دنیا مورد استفاده قرار می گیرد، یک ماده شیمیایی دیگر به نام گلوتامات را مسدود می کند
[ترجمه گوگل]دارو کتامین، یک بیهوشی که در سراسر جهان استفاده می شود، یکی دیگر از مواد شیمیایی مغز را به نام گلوتامات بلوک می کند

8. Frequently, the only sign of anaphylaxis during an anesthetic is severe bronchospasm or sudden cardiovascular collapse.
[ترجمه ترگمان]اغلب، تنها نشانه of در طول یک بی حسی موضعی شدید یا ناگهانی و ناگهانی است
[ترجمه گوگل]اغلب، تنها علائم آنافیلاکسی در طی بیهوشی، برونکواسپاسم شدید یا فروپاشی قلب و عروق ناگهانی است

9. Background: Etomidate is an intravenous anesthetic usually used in clinical anesthesia.
[ترجمه ترگمان]پیشینه: Etomidate یک بی حسی تزریقی است که معمولا در بی هوشی بالینی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: اتومیدات بیهوشی وریدی است که معمولا در بیهوشی بالینی استفاده می شود

10. Suitable for purifying anesthetic exhaust gas in the operation room.
[ترجمه ترگمان]مناسب برای تصفیه گاز exhaust anesthetic در اتاق عمل
[ترجمه گوگل]مناسب برای تمیز کردن گاز خروجی بی حس کننده در اتاق عمل

11. Local anesthetic is now being injected to further numb the skin.
[ترجمه ترگمان]بی حسی موضعی در حال حاضر برای بی حس کردن بیشتر پوست تزریق می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تزریق بیهوشی محلی به پوست بیشتر می شود

12. Objective To discuss the measure to reduce the anesthetic risk for the tumor patients with bronchia asthma.
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد این اقدام، کاهش خطر بی حسی بیماران سرطانی با مبتلا به آسم bronchia است
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث در مورد اندازه گیری برای کاهش خطر بیهوشی برای بیماران تومور با برونش آسم

13. Objective : To study the local anesthetic effect of daidzein.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر بی حس کننده موضعی daidzein
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر بیهوشی موضعی دایدزین

14. Under appropriate anesthetic depth 0. 75 MAC isoflurane is suitable for intraoperative cortical SSEP monitoring.
[ترجمه ترگمان]با عمق anesthetic مناسب ۰ ۷۵ MAC isoflurane برای پایش SSEP cortical cortical مناسب است
[ترجمه گوگل]در زیر عمق بیهوشی مناسب 0 75 MAC ایزوفلوران برای نظارت بر SSEP کورکورانه مناسب است

15. Background: Propofol was an intravenous anesthetic agent which was employed widely in clinical practice. While hepatic metabolism was considered as the main elimination pathway of propofol.
[ترجمه ترگمان]پیشینه: Propofol یک عامل بی حسی تزریقی بود که به طور گسترده در عمل بالینی به کار گرفته شد در حالی که متابولیسم در کبد به عنوان مسیر اصلی حذف پروفول در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: پروپوفول عامل بیهوشی داخل وریدی است که در عمل بالینی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد در حالی که متابولیسم کبدی به عنوان مسیر اصلی حذف پروپوفول در نظر گرفته شد

اصطلاحات

anesthetic to

بی‌حس نسبت به


پیشنهاد کاربران

سر کننده

داروی بی حسی
a substance that induces insensitivity to pain.

بیهوش کننده
Anesthetic Drugs


کلمات دیگر: