کلمه جو
صفحه اصلی

scouting


معنی : سراغ
معانی دیگر : دیده وری، پیشاهنگی

انگلیسی به فارسی

کشف، سراغ


دیدهوری


(به‌طور معمول S بزرگ) پیشاهنگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the action of a person who scouts; reconnaissance or reconnoitering.

(2) تعریف: the activities of organizations such as the Girl Scouts.

• act of reconnoitering; act of gathering information; activities of the boy or girl scouts

مترادف و متضاد

سراغ (اسم)
information, evidence, search, investigation, inquiry, data, scouting, seeking, looking-for

جملات نمونه

1. He's scouting about/around for somewhere better to live.
[ترجمه ترگمان]او در اطراف \/ اطراف گشت زنی می کند تا زندگی بهتری برای زندگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او برای جایی بهتر زندگی می کند

2. We'd better start scouting about for a new secretary.
[ترجمه ترگمان]بهتر است برای یک منشی جدید به گشت زنی بپردازیم
[ترجمه گوگل]بهتر است شروع به جمع آوری اطلاعات در مورد یک وزیر جدید بدهیم

3. What he liked best about scouting was camping out.
[ترجمه ترگمان]چیزی که اون دوست داشت تو گشت زنی بود
[ترجمه گوگل]آنچه را که او بهترین را در مورد ناخودآگاه دوست داشت، کمپینگ بود

4. I'm scouting round for a place to stay.
[ترجمه ترگمان]دارم دنبال جایی برای ماندن می گردم
[ترجمه گوگل]من برای یک مکان برای اقامت در نظر می گیرم

5. The kids were scouting around for wood for the fire.
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای آتش به اطراف می گشتند
[ترجمه گوگل]بچه ها به دنبال آتش زدن چوب بودند

6. I've been scouting around town for a better house.
[ترجمه ترگمان]من برای یه خونه بهتر تو شهر گشت می زدم
[ترجمه گوگل]من برای یک خانه بهتر به شهرت می روم

7. I have people scouting the hills already.
[ترجمه ترگمان]من همین الان مردم رو گشت می زنم
[ترجمه گوگل]من مردم را از تپه ها می بینم

8. Each day now Phagu went scouting in the jeep, Kamesh driving, he and I perched up on the luggage rack.
[ترجمه ترگمان]هر روز در جیپ، در جیپ، او و من بالای قفسه بار نشسته بودیم
[ترجمه گوگل]هر روز در حال حاضر Phagu در جیپ، Kamesh رانندگی، او و من بر روی قفسه چمدان سوار رفت

9. His scouting report lists him as having an average fastball and average stuff.
[ترجمه ترگمان]گزارش scouting او را به عنوان یک میانگین متوسط و متوسط لیست می کند
[ترجمه گوگل]گزارش خلع سلاح او را به عنوان یک ابزار سریع و متوسط ​​به طور متوسط ​​فهرست می کند

10. Undoubtedly, they were fearful that the scouting report just might come to life.
[ترجمه ترگمان]بدون شک، می ترسیدند که گزارش تجسس تازه به زندگی برسد
[ترجمه گوگل]بدون تردید، آنها ترس داشتند که این گزارش ناگهانی ممکن است به زندگی ادامه دهد

11. Scouting helps teenagers develop into responsible adults.
[ترجمه ترگمان]Scouting به نوجوانان کمک می کند تا افراد بزرگ سال مسئولیت پذیر خود را پرورش دهند
[ترجمه گوگل]اسکن کردن نوجوانان به بزرگسالان مسئول کمک می کند

12. Lou was scouting for a site on which to build her house.
[ترجمه ترگمان]لو \"داشت دنبال یه سایت می گشت که\" خونه اش رو بسازه
[ترجمه گوگل]لو برای سایتی که برای ساختن خانه اش ساخته بود، ناامید شد

13. And scouting for a new image.
[ترجمه ترگمان]و برای یک تصویر جدید گشت زنی کنید
[ترجمه گوگل]و کشف یک تصویر جدید

14. It transpired that he had been scouting at the Festival.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که او در جشن شرکت کرده است
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد که او در جشنواره پیداکرده بود

پیشنهاد کاربران

شناسایی

scouting ( علوم نظامی )
واژه مصوب: دیده وری
تعریف: مأموریتی دریایی شامل جست وجو یا گشت یا ردیابی یا شناسایی با ناو یا زیردریایی یا هواگرد

دیده بانی


کلمات دیگر: