کلمه جو
صفحه اصلی

smallest

انگلیسی به فارسی

کوچکترین، کوچک، کم، خرد، ریز، جزئی، خفیف، ریزه، محقر، دون، پست


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] کمترین، کوچکترین، حداقل، کمترین، اقل

پیشنهاد کاربران

حداقل ، اقلیت

پست ترین


کوچک ترین

به معنی کوچک ترین و

وقتی حروف آخر est باشد برای مقایسه برترین به کار میرَوَد

کمترین


کلمات دیگر: